انوری (غزلیات)/ایمن ز عارض تو این خط سیاه تو

از ویکی‌نبشته
انوری (غزلیات) از انوری
(ایمن ز عارض تو این خط سیاه تو)
  ایمن ز عارض تو این خط سیاه تو گویی که به روم آمد از زنگ سپاه تو  
  بر غبغب چون سیمت از خط سیه گویی مشک است طرازنده بر طره‌ی ماه تو  
  تا ابر ترا دیدم بر گرد مه روشن چون رعد همی نالم هر لحظه ز ماه تو