امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/شبی در کوی آن مه روی رفتم

از ویکی‌نبشته
  شبی در کوی آن مه روی رفتم سر و پا گم چو آب جوی رفتم  
  نمی‌رفتم بلا شد بوی زلفش خراب اندر پی آن بوی رفتم  
  بگفتندش فلان مرد از غمت گفت نخواهد مرد چون من جان اویم  
  ز زلفش دل همی جستم دلم گفت که زان تو نیم من زان اویم