امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/رفت آنکه چشم راحت خوش میغنود ما را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
رفت آنکه چشم راحت خوش میغنود ما راعشق آمد و برآورد از سینه دود ما را تاراج خوبرویی در ملک جان در آمدآن دل که بود وقتی گویی نبود ما را رخ بنما برمراد ارنه به خون منیآب به سیری مده تشنهی دیرینه را رسید باد صبا تازه کرد جان مرانهفته دار بمن بوی دلستان مرا