امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/خنده را سوختن جان من آموختهای
ظاهر
خنده را سوختن جان من آموختهای | غمزه را غارت ایمان من آموختهای ؟ | |||||
جان به بازی ببری از من و بازم ندهی | این چه بازی است که برجان من آموختهای؟ | |||||
ای مسلمانان یارب دلتان سوخته باد | گر نسوزد دلتان بر من تنها مانده |