امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/ترکی و خوب روی کسی کاینچنین بود
ظاهر
ترکی و خوب روی کسی کاینچنین بود | نبود عجب اگر دل او آهنین بود | |||||
او پرده بر گرفت بگویید باد را | تا خانمان گل همه زیر و زبر کند | |||||
خونابه میخورم ز غم و گریه می کنم | آری شراب گوهر هرکس برون دهد | |||||
خواهم هزار جان زخدا تا کنم نثار | در هر قدم که سرو سمن بوی من زند | |||||
به منزلی که گذشتی ز آب دیدهام ای جان | هزار لالهی خونین ز خاک راه براید | |||||
ز تند باد جگرها مرا درونه بلرزد | گلی که بر سر آن سرو سرفراز براید | |||||
بیاد آن قدو قامت سرشک لعلدو چشمم | بهر زمین که بریزد درخت ناز برآید | |||||
ز بهر دیدن هندستان زلف تو هر شب | بیا ببین که زسیلاب چشمم آب درآید | |||||
دهند پند که بازآ من آن مجال ندارم | که هر که رفت به کویت به خانه باز نیاید |