امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/بهار پرده بر انداخت روی نیکو را
ظاهر
بهار پرده بر انداخت روی نیکو را | نمونه گشت جهان بوستان مینو را | |||||
یکی در ابر بهاری نگر ز رشتهی صبح | چگونه میگسلد دانههای لولو را | |||||
سفر چگونه توان کرد در چنین وقتی | ز دست چون بتوان داد روی نیکو را | |||||
به باغ غرقهی خون است لاله دانی چیست | ز تیغ کوه بریده است روزگار او را | |||||
بیا که تا به چمن در رویم و بنشینیم | ببوی گل بکف آریم جام گلبو را | |||||
مخز به نیم جو آن صحبتی که باغرض است | که راحتی نبود صحبت ریایی را | |||||
چو خاک بر سر راه امید منتظرم | کزان دیار رساند صبا نسیم وفا | |||||
برای کس چو نگردد فلک بیتقدیر | عنان خویش گذارم به اقتضای قضا | |||||
میان صومعه و دیر گر چه فرقی نیست | چو من به خویش نباشم چه اختیار مرا | |||||
کسی که بر درمیخانه تکیه گاهی یافت | چه التفات نماید به مسند دارا ؟ | |||||
خوش آنکسی که درین دور میدهد دستش | حریف جنس و می صاف و گوشهی تنها |