امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/بهار بی رخ گلرنگ و چه کار آید

از ویکی‌نبشته
  بهار بی رخ گلرنگ و چه کار آید مرا یک آمدند به که ده بهار آید  
  به این صفت که همی خوریم بردر تو ترا چگونه می‌اندر گلو فرود آید ؟  
  تو خفته می‌گذری ماهروی مهد نشین که باز بر شتر است و فغان جرس دارد  
  تو خود بوسه دهی جان ولی نیارد گفت که بازمرده‌ی تو زندگی هوس را رد