امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/برفت آن دل که با صبر آشنا بود
برفت آن دل که با صبر آشنا بود | چه میگویم ؟ نمیدانم کجا بود ؟ | |||||
همه شب دیدهام خفتن ندادست | که بوی گلرخ من باصبا بود | |||||
منال ای بلبل از بد عهدی گل | که تابودست خوبی بیوفا بود | |||||
من بیچاره را کشته است خوش خوش | همی خندد پشیمانی ببیند | |||||
همیجوید وفا از خوب رویان | دلم را حد نادانی ببیند | |||||
رخ خسرو غبار آلوده میدید | بران در نقش پیشانی ببیند |