امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/ببستی چشم من ز افسون زبان هم
ظاهر
ببستی چشم من ز افسون زبان هم | دلم بردی نه تنها بلکه جان هم | |||||
خرابم میکنی از رخ ز لب نیز | ازینم میکشی جانا از آن هم | |||||
ز تیر تست ما را دعوی خون | گواهی میدهد دل آن کمان هم | |||||
ز بیداد تو خورسندم همه عمر | اگر خون ریزیم راضی بدان هم | |||||
برو ای باد بوسی زن بران پای | اگرچیزی نگوید بر دهان هم | |||||
بده ساقی که من مست و خرانم | بیاله خوردهام رطل گران هم | |||||
غمی دارم که باد از دوستان دور | به حق دوستی کز دشمنان هم | |||||
اگر افتد قبول این جان خسرو | به بوسی میفروشم رایگان هم ! | |||||
برو جایی که من میدانم ای باد | که من آنجا دلی در بند دارم | |||||
مرا از صحبت جان شرم بادا | که با جز تو چرا پیوند دارم؟ |