امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/ببستی چشم من ز افسون زبان هم

از ویکی‌نبشته
  ببستی چشم من ز افسون زبان هم دلم بردی نه تنها بلکه جان هم  
  خرابم می‌کنی از رخ ز لب نیز ازینم میکشی جانا از آن هم  
  ز تیر تست ما را دعوی خون گواهی میدهد دل آن کمان هم  
  ز بیداد تو خورسندم همه عمر اگر خون ریزیم راضی بدان هم  
  برو ای باد بوسی زن بران پای اگرچیزی نگوید بر دهان هم  
  بده ساقی که من مست و خرانم بیاله خورده‌ام رطل گران هم  
  غمی دارم که باد از دوستان دور به حق دوستی کز دشمنان هم  
  اگر افتد قبول این جان خسرو به بوسی می‌فروشم رایگان هم !  
  برو جایی که من میدانم ای باد که من آنجا دلی در بند دارم  
  مرا از صحبت جان شرم بادا که با جز تو چرا پیوند دارم؟