امیر خسرو دهلوی (انتخاب از غزلیات)/امشب سوی دوست راه گیریم
ظاهر
امشب سوی دوست راه گیریم | می بر رخ همچو ماه گیریم | |||||
دی زهد فروختیم بسیار | امروز ز می پناه گیریم | |||||
اقرار به می کنیم و شاهد | برخود همه را گواه گیریم | |||||
آن مرغ که بود زیرکش نام | افتاده بهر دو پای در دارم | |||||
گفتی دو چشم و دو لبم زینها کدام آید خوشت | خوردند اگر چه خون من هر چار می آید خوشم | |||||
خواهم شبی کز بوی او بیخود شوم پهلوی او | گه رونهم برروی او گه دوش بر دوش آیدم | |||||
در چار سوی آرزو کاریست با رویت مرا | رو سوی من کن یک زمان تا کار خود یکسو کنم | |||||
باده نوشیدن به خلوت لذتی دارد مدام | خاصه آن به ساعت که باشد نازک اندامی ندیم | |||||
گر صبا آرد نسیمی از تو بر خاک رهش | جانم بر افشانم روان و منتی دارم عظیم |