هاتف اصفهانی (ماده تاریخها)/هزار افسوس کز بزم جهان ناگاه بیرون شد
ظاهر
هزار افسوس کز بزم جهان ناگاه بیرون شد | ز جور اختر و بیداد گردون میرعبدالله | |||||
هزار افغان ز بیمهری چرخ پیر کز کینش | به عقبی شد جوان از گیتی دون میرعبدالله | |||||
دریغا گشت در گلزار هستی ناگهان چون گل | شراب زندگی در ساغرش خون میرعبدالله | |||||
رخ تابان نهفت و کرد روز جمله یاران را | جدا از مهر روی خویش شبگون میرعبدالله | |||||
بود از ماتمش از حد فزون داغ دل یاران | که بودش مهربانی از حد افزون میرعبدالله | |||||
ز کج رفتاری گردون و بیداد سپهر دون | به ناکامی شد از بزم جهان چون میرعبدالله | |||||
رقم زد از پی تاریخ سال رحلتش هاتف | شد از بزم جهان ناکام بیرون میرعبدالله |