هاتف اصفهانی (ماده تاریخها)/سپهر مجد و خورشید سماحت اختر عزت
ظاهر
سپهر مجد و خورشید سماحت اختر عزت | نظام عالم و دستور گیتی آصف دوران | |||||
جناب صاحب اعظم خدیو افخم اکرم | ربیع گلشن عالم بهار عالم امکان | |||||
جهانگیر و جهانبخش و جهاندار و جهان داور | که گردونش نپیچد گردن از حکم و سر از فرمان | |||||
جوانمرد و جوانبخت و جوان طبع و جوان دولت | که در ایام او نو شد جهان و تازه شد کیهان | |||||
به دست و کلک او نازند ملک و دین بود آری | قوام دین و ملت این نظام ملک و دولت آن | |||||
گرش خلق جهان جان جهان گویند میشاید | که آمد عالم فرسوده را بر تن ز عدلش جان | |||||
کهن گلدستهی قم را که ویران بود بنیادش | مجدد شد به حکم او اساس و تازه شد بنیان | |||||
تعالی الله زهی گلدستهی زیبا که پنداری | به هم بر بسته از گل دستهی دهقان این بستان | |||||
بود مقری بر اوجش با سروش چرخ هم نغمه | مذن بر فرازش با خروش عرش همدستان | |||||
به گلبانگ بلند آوازهی انصاف و جود او | به شرق و غرب ازین گلدسته خواهد رفت جاویدان | |||||
غرض چون نو شد این گلدستهی زیبا و رفت از وی | سوی عرش برین بانگ مذنهای خوش الحان | |||||
دبیر خامهی هاتف پی تاریخ اتمامش | رقم زد: شد ز حکم آصف این گلدسته آبادان |