نیرنگستان/مرگ
مرگ
شب جمعه مرده ها آزادند و میآیند بالای بام خانه شان، بنا بر این نباید از آنها غیبت کرد و باید بدعای خیر آنها را یاد کرد[۱].
هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد وقتیکه میمیرد ستاره اش میافتد.
هر گاه در خواب مرده ای را ببینند باید شست پای او را گرفت تا از آندنیا حکایت بکند.
کسیکه شب بد خواب بشود و تا صبح بیدار بماند نشان اینست که یکی از مرده هایش را شکنجه میکنند.
صبح زود که سگها زوزه میکشند برای اینست که عزرائیل را می بینند و برای اینکه عزرائیل توی خانه نیاید باید لنگه کفش را دمر کرد.
هفت قدم دنبال تابوت بروند ثواب دارد[۲].
برای ثواب هر مردی که تابوت را میبیند خوبست زیر آن برود هفت قدم آنرا بدوش ببرد و یا اینکه در صورتی که از جهت مخالف میرود برگردد و هفت قدم از راه سیر تابوت بردارد.
کسیکه شب بمیرد نباید تنها باشد و بالای سرش شمع می سوزانند.
بالای سر مرده سنگ لحد میگذارند تا وقتیکه نکیر و و منکر میآیند بسراغش سرش به آن سنگ بخورد عطسه بکند و بگوید: الحمدلله ربالعالمین تا بدانند که مسلمان است و بهمین جهت باید پس از عطسه عادت کرد بگفتن این جمله تا ملکه انسان بشود.
وقتیکه مرده را از اطاق بیرون میبرند سرجایش یک خشت میگذارند رویش یک تکه گوشت و شب یک کاسه شربت و یک بشقاب حلوا و چراغ روشن[۳] در آن اطاق میگذارند صبح آنها را میبرند سرقبرش.
مرده را که از خانه بیرون میبرند آرد سرخ کرده (حلوای پیش جنازه) با یک ران گوسفند جلو تابوت میبرند.
شبهای جمعه برای خیر اموات باید خرما بگدا داد.
در هنگام مرگ باید چشم و چانه مرده را بست اگر چشم مرده باز باشد معلوم میشود که از دنیا دل نمیکند.
اگر مرده بخندد بهشتی است و اگر بد قیافه باشد گناهکار است.
مرده اگر ثواب کار باشد او را زود بخاک میسپرند[۴].
تابوت اگر صاف برود و سبک باشد مرده ثوابکار است.
اگر ناخوش از تب بمیرد گناهانش آمرزیده میشود.
آب روی مرده را در خانه کسی بریزند آوارگی میآورد.
آدم زنده در تابوت بخوابد تابوت او را فشار میدهد.
بچه که کمتر از هفت سال دارد اگر بمیرد میرود به بهشت[۵].
مرده اگر زن باشد پس از آنکه در قبر گذاشتند یکنفر از خویشان محرم باید رویش را باز بکند.
مرده را که چال کردند هفت قدم دور میشوند دو باره برمیگردند چونکه چشم براه است.
هر کس از حلوای عزای آدم پیر بخورد عمرش دراز میشود ولی از حلوای آدم جوان نباید خورد.
هر کس عادت داشته باشد حنا به ناخن خود ببندد شب اول قبر از او پرسش نخواهند کرد.
روی سینه مرده قرآن میگذارند و اگر نباشد شیطان در جسمش حلول میکند[۶].
معروف است که جهود ها توی مشت مرده نخودچی میریزند و در دهنش آرد پر کرده و این سفارش را باو میکنند:
انکر و منکر که آمد فوتی تو چشش کن
- حضرت موسی که آمد نخودچی جیبش کن
کلید در بهشت را بگیر و بپر تو بهشت
جریدتین - زیر بغل مرده دو تا ترکه میگذارند تا در موقع سؤال در قبر بآنها تکیه بکند[۷].
کاسه العفو - آخرین آبی که بسر مرده میریزند از کاسهای است که مرده شور العفو میخواند و به آن میدمد و بسر مرده میریزد.
قبر که فشار میدهد انسان هرچه شیر از مادرش خورده از دماغش بیرون میآید.
- ↑ «۱» اندر دین گوید که هربار که روزگار پدر و مادر و فرزندان یا
خویشاوندان باشد روان ایشان بیاید بر سرای بایسند و گوش میدارند که آفرینگان
ایشان گویند «۲» هر گاه که میزد و آفرینگان بینند آسانی، راحت و شادی وخرمی
برایشان میرسد «۳» و هر گاه که نکنند تا نماز شام گوش میدارند «۴» و چون نماز شام
باشد و نکنند تا نیم شب امید میدارند «۵» و چون میزد و آفرینگان نکنند ایشان
نومید بگردند و گویند ای دادار (اورمزد) وه افزونی ایشان نمیدانند که از آن جهان
بمی باید آمدن هم چون ما مینو را یشت بردن برایشان (را) نیز بر درون و میزد
آفرینگان دیگر کسان حاجت باشد نه آنکه ما را بدیشان حاجتی هست لیکن چون
میزد ما نکنند، آفرینگان ما نگویند نیز بدان بلا که بدیشان خواهد رسیدن باز نتوانیم
داشت «۶» این بگویند باز جایگاه خویش شوند.» بندهش ص۱۶۱.
همچنین رجوع شود به صد در نثر در ۱۳ ص۱۲ در ۲۸ ص۳۷ بندهش ص۱۲۴. - ↑ «و چندانکه از پس تابوت نسا بتوانند رفتن بروند، چه هر گامی را که از پس نسا شوند سیصد استیر گرفته بود و هر استیر چهار درم بود چنانکه سیصداستیر هزار و دویست درم بود بهر گامی چندین گرفه بود.» صد در نثر ص ۱۲.
- ↑ «۱۰» و هر سه شب هم جایگه که روان ازین جداشده باشد باید که آن سه روز روشنائی نهاده باشند.» بندهش ص ۱۱۰.
- ↑ و چون همیشه در دفن اموات تعجیل میشود ازین رو بسااتفاق میافتد که در اثر غش یا سکته ناخوش را در قبر میگذارند و بعد بهوش می آید و مدتها طول میکشد تا دوباره در قبر بمیرد.
- ↑ «۱» اینکه چون کودک هفت ساله بمیرد باید که پشت سروش از بهر وی بباید کردن و درون شب چهارم یشتن «۲» چه در دین گوید که روان کودکان بروان پدر و مادر رود واگر پدر بهشتی باشد با وی ببهشت شود اگر دوزخی باشد بدروزخ رسد اگر مادر بهشتی باشد با وی ببهشت رسد و اگر دوزخی بود با وی بدوزخ رسد «۳» پس هر گاه که پشت سروش بکردند روان کودک از روان پدر و مادر جدا شود و ببهشت شود و در پیش یزدان پدر و مادر را شفاعت خواه باشد بدان جهان.» صددر ص ۳۹ در ۴۷.
- ↑ معروف است که در مسجد نایبالسلطنه مردهای را شب بامانت میگذارند و آخوند شلی که خادم مسجد بوده تنها بالای سر او قرآن میخواند. در این بین میبینید که مرده در تابوت به جنب و جوش میافتد. او هراسان با پای شل بلند میشود کشو در را میکشد و از اطاق بیرون میدود. مرده نیز بلند شده او را دنبال میکند، آشیخ قرآنی که دم دستش میرسد برداشته به سینهٔ مرده میزند و بسمالله میگوید آنوقت مرده جابجا بزمین میخورد. از اختصاص اینگونه مردهها که جن در جسمشان میرود اینست که حرف نمیتوانند بزنند ولی همه کار از دستشان برمیآید و بمحض اینکه سفیدهٔ صبح بزند دوباره میمیرند، این توصیف اخیر به اعتقاد غول (وامپیر Vampirn) اروپائیها در قرون وسطی بی شباهت نیست.
- ↑ جریدتین باید از شاخه درختهای تر مثل بید و انار و انجیر باشد که باندازه معین قطع میشود. این مسئله برسمهای زرتشتیان را بخاطر میآورد.