نامه عباس‌میرزا به نیکلای اول امپراتور روسیه (۱۲۰۷)

از ویکی‌نبشته
نامه عباس‌میرزا به نیکلای اول امپراتور روسیه (۱۲۰۷ خورشیدی)
از عباس‌میرزا
این نامه برای پوزش بابت رویداد قتل گریبایدوف، سفیر امپراتوری روسیه در ایران از سوی عباس‌میرزا نایب‌السلطنهٔ فتحعلی‌شاه نوشته شد. توجه کنید که متن این نامه عیناً از کتاب تاریخ روابط ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی برداشته شده است. در صورتی که تصویر نامه را در اختیار دارید، آن را جایگزین کنید.

۱ – مکتوب نایب‌السلطنه عباس میرزا به نیکلای اول امپراطور روس

«خداوندیرا ستایش کنیم که دانندهٔ نهان است و دارنده جهان و بخشاینده گناهان و قدرت‌بخش پادشاهان، و از آن پی درود پاک بروان تابناک پیغمبران و پیشوایان و راهنمایان فرستیم که دانای راز خدایند و شفیعان روز جزا، و بعد بر رأی والای اعلیحضرت آسمان‌رفعت، شهریار خجسته اوصاف با عدل و انصاف، سلطان ملک ستان و دارای ملک‌بخشای، عم اعظم تاجدار، امپراطور ستوده طور پسندیده کردار، پادشاه ذی جاه تمامی ممالک روسیه که نامش در جهان نیکوست و لطفش از هر جهت دلجو و قهرش ویرانی هر خانه و مهرش آبادانی هر ویرانه، مکشوف و معروف میداریم که هر چند از حوادث زمانی و قضایای آسمانی شرمندگی و خجلت دولت ایران زیاده از شرح و بیان است ولیکن رأفت پادشاهانه و عاطفت ملوکانه آن اعلیحضرت را زیادتر از آن دانسته بآن اظهار و اطمینان عرض و حالی بکنیم که در سال گذشته دولت ایران دوستی دولت بهیه روسیه را بجان و دل خریدار شده در راه تحصیل آن از رنج تن و بذل مال دریغ نکرده چندان کوشید که بفضل خدا و لطف امپراطور کشورگشا آن مقصود عمده و مطلوب کلی را دریافت نمود. امسال نیز برای استحکام همین دوستی و انتظام بعضی از مهام این مملکت، این اخلاص کیش خود عازم بود که بدیدار فرخنده آثار آن اعلیحضرت فایض شود و در این بین از عجایب روزگار فقد ایلچی آن دولت بوضعی روی داد که نه این گونه واقعه تا امروز در این مملکت دیده و شنیده شده بود و نه صورت این احوال بوهم و خیال میگنجید که قبل از وقوع آن چاره و تدبیری توان کرد. بلی امری بی خبر و ناگاه حادث شده و چندان فرصت و مجال نشد که بدفع آن بلا و رفع آن قضا و تدبیر آن فتنه و درمان آندرد توان پرداخت خدای عالم که بهر راز نهان عالم است گواهی دارد که این اخلاصمند از درون دل راضی بر آن بود که خود با تمامی اخوان و اخلاف در امثال این فتنه و بلا باتلاف برسد و بدنامی چنین، برای این دولت نماند و هم‌چنین همگی اولیای این دولت و اعیان و معارف این مملکت امروز از این واقمه هایله در عزا و ماتمند و شاهنشاه والاجاه ممالک ایران در معرض هزار اندیشه و غم میباشند و این معنی آشکار و معلوم است که دولت ایران رنج و زحمتها و خسارتهای پارساله را ضایع نمیخواست بکند و این صداقت کیش که با آن شوق و خرمی عازم دیدار آن اعلیحضرت بود هرگز راضی نمیشد که با این سرافکندگی و شرمساری عازم شود و اهل ایران صغیر و کبیر و عالی و دانی بالتمام تلخی خصومت و شیرینی محبت آن دولت را چند بار چشیده و آزموده‌اند. ممکن نبود که خوشی را بناخوشی عوض و امنیت را بانقلاب مبدل نمایند۔ بذات پاک خدای جهان و تاج و تخت میمون پادشاهان سوگند که این کار زشت و کردار بد بجز فتنه جهال و شورش عوام هیچ مأخذ و منشاء نداشته، غالباً در شهرهای بی‌نظام امثال این شورش و غوغا از عوام نادان برپا میشود، خصوصاً در اسلامبول که پایتخت دولت عثمانی است مکرر اتفاق افتاده ولیکن تا پارسال هرگز در ممالک محروسه این دولت دیده نشده بود.

پارسال که از صدمات عساکر روسیه مجال پرداختن بامور دیگر محال بود، در بعضی از شهرهای ایران نیز این گونه شورش و بی‌نظامی اتفاق افتاد و وقت اقتضا نمیکرد که دولت به تنبیه آنها اقدام کند، تا امسال بدارالخلافه سرایت نمود. اما دولت علیه ایران بالفعل در صدد تنبیه و سیاست جهال و مفسدین و انتقام این حادثه اتفاقیه میباشد. این اخلاصمند که آن همه اصرار کوشش برای دریافت دیدار آن اعلیحضرت داشت و دارد و محض همین بوده و هست که انشاءاله تعالی یکنوع بستگی قلبی و پیوستگی باطنی در میان این دو دولت بهم رسد که هر چه بخصومت آندولت خرابی یافته از خصوصیت آن اعلیحضرت آبادی پذیرد. بعداز فضل خدا، بتوجه آن عم اکرم تاجدار، بی نظامیهای این مملکت بانظام شود، دیگر امر و اختیار با آن اعلیحضرت است و برای چاره این کار که بالفعل حادث شده، بهتر آن است که حواله باقتضای رای والای امپراطوری شود توقع و درخواست این مخلص صداقتمند از آن حضرت ارجمند این است که هر نوع فرمایش در این باب دارند باین اخلاص کیش فرمایند تا دولت ایران انشاءالله از زیر بار این خجلت بر آید و این صداقتمند با کمال امیدواری و استظهار بخدمت آن پادشاه ذی‌جاه شتابد، والعاقبه بالعافیه.