معایب الرجال/بخش سه/صفحه ۳۵

از ویکی‌نبشته

۱.بربط و دف یکطرف بگرفته راک و شور لعَبت نِعَم الخَلف از یکطرف در انتظار ۲.دران میان هر کس قدری دیوانه باشد دور دویم چون اتش زبانه کشد و زبان ۳.بدشنام گشاید و این را یکهنر و خوش مستی پندارد اول بصاحب منزل رو کند ۴.و گوید جاکش قلیان کم بکش ما را باش بیمزه و لُوس مباش خودنمائی مکن ۵.مهمانداری بکن رفیقیکه پهلویش نشسته بندهایش گسسته سر را برهنه کرده و ته را ۶.پهن نموده و به او گوید قرّمساق مست شده یاوه و چرند میگوئی دیگری گوید که ۷.کم از کبود نیست هر دو مست شده ئید باوه دَردالوده شان مجنون کند ۸.صاف اگر باشد ندانم چون کند کم کم قال و مقال بلند شود سئوال و جواب ۹.سمند اند از هنگامه بر پا گردد و نایرهء جدال بالا گیرد آشفته یکی و گفت دشنام ۱۰.وان گفت ورا جواب دو دم ان گفت باین خر مشخص داداین گفت بان کُه مُجسم ۱۱.القصه سخن ز فحش بگذشت هنگامه بهشت و هشت کم کم بنشسته ها برخواسته ۱۲.برخواسته ها برای جنگ آراسته کار بچوب و چماق از مجلس و اطاق یه بیرون ۱۳.حیاط و باغ کشید دستها بقیضه قمه فرو رود و قداره ها کشیده شود چوب با بهائی