مسعود سعد سلمان (قطعات)/ای دلارای روزن زندان

از ویکی‌نبشته
  ای دلارای روزن زندان دیدگان را نعیم جاویدی  
  بی‌محاق و کسوف بادی از آنک شب مرا ماه و روز خورشیدی  
  همه سعدم تویی از آن که مرا فلک مشتری و ناهیدی  
  ور همی دیو بینم از تو رواست که گذرگاه تخت جمشیدی  
  به امید تو زنده‌ام گرنه مر مرا کشته بود نومیدی