پرش به محتوا

مذاکرات مجلس شورای اسلامی/دورهٔ ۱/جلسهٔ ۳۸

از ویکی‌نبشته

مجلس شورای اسلامی دوره ۱ جلسه ۳۸

رئیس جلسه: اکبر هاشمی رفسنجانی

تاریخ: ۱۳۵۹/۰۶/۰۲

شماره روزنامه رسمی: ۱۱۳۱۵ زمان: ۰۹:۳۰ تا ۱۳:۱۰


اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید

[ویرایش]

رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم . با حضور ۱۸۵ نفر جلسه رسمی است . دستور جلسه را قرائت کنید .

منشی – بسم الله الرحمن الرحیم . برنامه جلسه علنی مجلس شورای اسلامی روز یکشنبه دوم شهریور ماه ۱۳۵۹ هجری شمسی مطابق با سیزدهم شوال ۱۴۰۰ هجری قمری .

۱- تلاوت کلام الله مجید

۲- نطقهای قبل از دستور

۳- ادامه بررسی اعتبارنامه آقای معین فر

۴- گزارش کار اقای نخست وزیر

۵- طرح ماده واحده در مورد حفظ کرسی نمایندگانی که بر اساس ضرورت به مشاغل دولتی گمارده میشوند .

۶- طرح ماده واحده در مورد تمدید مدت پاکسازی

۷- اعلام اسامی غائبین جلسه قبل

۸- اعرام زمان جلسه آینده

رئیس- تلاوت قران مجید را شروع کنید .

اعوذبالله من الشیطان الرجیم – بسم الله الرحمن الرحیم

والسماء ذات البروج . والیوم الموعود . و شاهد و مشهود . قتل اصحاب الاخدود النار ذات الوقود . اذهم علیها قعود . و هم علی ما یفعلون بامومنین شهود . و ما نقموامنهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید . الذی له ملک السموات و الارض و الله علی کل شیئی شهید ان الذین فتنوا المومنین و المومنات ثم لم یتوبوافلهم عذاب جهنم ولهم عذاب الحریق . ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم جنات تجری من تحتها الانهار ذلک الفوز الکبیر . ان بطش ربک لشدید . انه هو یبدیء و یعید . و هو الغفور الودود . ذوالعرش المجید . فعال لما یرید . هل اتیک حدیث الجنود . فرعون و ثمود . بل الذین کفروا فی تکذیب . والله من ورائهم محیط . بل هو قرآن مجید . فی لوح محفوظ . ( صدق الله العلی العظیم – حضار صلوات فرستادند )

-بیانات قبل از دستور آقایان اعظمی لرستانی ، عبدالواحد موسوی ، سید محمد خامنه ای ، وافی

[ویرایش]

رئیس- ناطقین قبل از دستور را دعوت کنید .

منشی – آقای اعظمی لرستانی .

اعظمی لرستانی

[ویرایش]

بنام خدا ، خداوندی که خالق جهان هستی است ، عزت و لذت ، عزت ذلت در دست اوست . از او یاری می طلبم که در راه حقیقت و درستی هدایتم کند ، سلام بر اسلام ، اسلامی که مکتبش از وحشی ترین قوم بهترین انسانها را ساخت ، انسانی که با معرفت اسلامی خود نه مرز میشناسد و نه نژاد در نظر می آورد و نه بین رنگ انسانها فرق میگذارد و با آن معارف عالیه اسلامی خود میخواهد جهان را هدایت نماید و جامعه بشریت را از فساد و گمراهی نجات دهد . امروز که با خواست خداوند بزرگ جمهوری اسلامی بر ایران حکومت میکند ، ما ملت ایران باید نشان دهیم که ملت اسلامی چنان با هم سلوک میکنند و چنان با هم برابر هستند که یک نمونه درخشانی برای جهان باشد ، ناچارم بعرض برسانم ، با نهایت تاسف روز بروز نارضایتی در ایران بیشتر میشود هر وقت فکر میکنیم علت این نارضایتی چیست ؟ و به نهادهای انقلابی توجه میکنیم مبینیمروز یست که فرزندان عزیز ما بنام پاسداران شهید نشوند و برای تحکیم جمهوری اسلامی و برایدا انقلاب ملت ایران خود را فدا نکنند ، از طرف دیگر جهاد سازندگی که یکی از نهادهای پرتلاش است ، شب و روز کوشش میکند تا ایرانی آباد بوجود بیاورد . رئیس جمهور که باید از او تقدیر رد در تلاش است که به تمام نقاط اران سرکشی کند و بکار مردم برسد . هر وقت به استانها برویم ی بینیم روسای ادارات همه میزها را رها کرده و در خدمت مردم هستند . با توجه به این مساله پس این نارضایتی از چیست ؟ م از رئیس مجلس شورای اسلامی تقاضا میکنم بعد از اینکه رای اعتماد به دولت داده شد اجازه بفرمایند نمایندگان مجلس شورای اسلامی همگی به حوزه های خود بروند و ریشه این نارضایتی ها را بدست بیاورند و بعد از برگشت در کمیسونهای دهگانه بطور اختصار بعرض مجلس برسانند تا اینکه به دفتر امام به رئیس جمهور و به دولت ابلاغ بشود . بطور اختصار بعرض نمایندگان مجلس میرسانم جوی پیش آمده است که هیچکس تامین ندارد و معلوم نیست که قدرت در دست چه کسی است ؟ هر کس بنا به میل و خواست خودش به حقوق دیگران تجاوز میکند ، در صورتیکه ما قانون مقدس اسلامی داریم ، قانونی که از مصوبات نمایندگان مجلس خبرگان است ، قانونی که مورد تصویب ملت ایران گردیده است ، قانونی که بامضاء رهبر عالیقدر امام امت حضرت ایت الله العظمی خمینی رسیده است ( حضار سه صلوات فرستادند ) این قانون چهارچوبی است که باید ملت ایران در حدود آن با همدیگر رفتار کنند . این قانون تکلیف ملت ایران را معین میکند که رفتارشان نسبت به هم چطور باشد اگر ما از حالا قانون را زیر پا بگذاریم و هر طوری که هوس میکنیم آنرا انجام بدهیم ایا امیدی به موفقیت هست ؟ ایا با داشتن دشمنانی خونخوار چون امپریالیزم امریکا و صهیونیسماسرائیل که همیشه درکمین هستند که کوچکترین لغزش ما را زیر ذره بین قرار بدهند ودردنیا پخش کنند . روزنامه های جهان کوچکترین عمل ملت ایران را آنچنا ن بزرگ میکنند که خود ما متحیریم که این چه عملی ات که آنقدر مودر توجه ملل جهان قرار گرفته است . علت اینکار آنها آنهم دشمنی با کشور اسرائیل است شب و روز می بینیم هرکس بجان دیگری می افتد . اگر دونفر درکنار هم بایستند آنکس که طرف دست راست بنام راست گرا ومرتجع وضد انقلاب معرفی میشود وآنکس که درطرف چپ است ،‌چپی ،‌ضد انقلاب وخائن معرفی میشود درمعارف عالیه اسلامی ما مکتب مقدسی داریم که برای هدایت مردم وبرای بیدار کردن گمراهان است برای این است که تمام ملت را با منطق قوی اسلامی دور هم جمع کنیم که بتوانیم ملتی بزرگ تشکیل بدهیم چماق کشیدن ، حمله کردن خانه مردم را تصرف کردن ، مردم را بدون دلیل از کار بیکار کردن این لطمه جز بخود ملت ایران به چه کسی میخورد ؟ جهان باید بفکر بیفتند وببیند که جامعه اسلامی نمونه کامل بشریت اصلاح شده است ولی درگوشه وکنار بمب میگذارند درگوشه وکنار آتش سوزی میشود هرگروهی گروه دیگری را بخون میکشد آیا مگر نه این است که ما باید درحدود قانون اسلامی اقداکنیم اگر بخواهیم قانون مقدس اسلامی را زیر پا بگذاریم همان برسرمان خواهد آمدکه برسرشاه خائن آمد او نیز گفت قانون اساسی نمیتواند ملت ایران را سعادتمند کند قانون به انحراف کشیده شد وآنچه که دلش خواست انجام داد تا حدی که دربدر شد ما اگر چنانچه دقت نکنیم ایمان نداشته باشیم ، معتقد نباشیم بضرر ما خواهد بود باید قانون مقدس اسلامی را حفظ کنیم پس برچه پایه وبرچه مبنائی میخواهیم با همدیگر زندگی کنیم ؟ من خودم را کوچکتر از آن میدانم که حدمت برادران نمایندگان خصوصا طبقه روحانیت روحانیت دانا ومتعهد این مطالب را عرض کنم زیرا این وظیفه مقدس وظیفه اقایان است وچون میخواهم از احتیاجات حوزه انتخابیه خود وبلکه تمام لرستان عرایضی عرض کنم وبرای اینکه وقت تمام نشود به اختصار میگویم من تنها درفکر حوزه انتخابیه خودم خرم آباد نیستم من از الیگودرز ودرود و بروجرد وخرم آباد و ملاوی و کوهدشت سخن میگویم سؤال اول من این است که دو بخش ا ز لرستان بنام نورآباد و الشتر وکیل ندراد آمدن یک نفر نماینده شاید برای خیلی ها بی اثر باشد اما ساکنین این دو بخش هروقت احتیاجی دارند به چه کسی مراجعه کنند چرا وزارت کشور این دو بخش بزرگ را از وکیل محروم کرده است ؟ آیا این خود سیاستی است ؟ چرا توجه نمیکنند وانتخابات را در نورآباد والشتر شروع نمیکنند تا آنکس که مورد اعتماد مردم است انتخاب شود . لرستان درتمام حوزه های انتخابیه از داشتن راههای ارتباطی محروم است .

رئیس- شما دو دقیقه وقت دارید .

اعظمی لرستانی – یک مثل کوچکی میزنم لری مورد خطاب یک نفر متدین قرار گرفت گفت شما اینهمه هتاکی و فحاشی و تجاوز به دیگران میکنید د رروز قیامت مجازات میشوید . گفت درآنجا حاشا میکنم . گفت حاشا بجائی نمیرسد چون دست و زبان و چشم وگوش وپای تو همه شهادت میدهند که تو یک مرد هتاک و فحاش و متجاوزی هستی ، گفت پس من دیگر چه کسی هستم وقتی که همه آنها علیه من شهادت می دهند بروند درآتش بسوزند . آقایان در بین ما ملت ایران خارجی نیست ما ملت ایران که به چان هم افتاده ایم برای چیست آیا میخواهیم بجکا برویم ؟ چرا منطق اصیل اسلامی را بکار نمیبریم ؟ چرا هرکس بدیگری عمت میزند ؟‌چرا همه مان طاغوتی و خائن و ضد انقلاب شده ایم ؟ آیا این به نفع ضد انقلاب نیست ؟ آیا این روشنها روشنهای غیر انسانی ما را بجان هم نمی اندازد ؟ بیائیم فقط برای خاطر امام امت آیت الله خمینی (حضار سه صلوات فرستادند ) دست از لجاجت برداریم وراه صحیح درپیش گیریم برادروار ودرکنار هم متحد شویم اگر کسی فاسد است بیرونش کنیم اما به خیال و تصور به دیگران گفتن کلمه طاغوتی دور از ایمان اسلامی است دیگران را به لجن کشیدن شایسته یک فرد مسلمان نیست بیائیم یک کمی انسان باشیم ودر حقیقت درراه خط امام باشیم خطی که هرکسی قادر به طی آن نیست ، خطی که جز حقیقت و درستی وایمان وراستی درآن هیچ چیز وجود ندارد ومن ار آنهائی که وقت از من خواستند معذرت میخواهم . لرهروقت حرف میزند حساب از دستش میرود از جناب آقای خلخالی جناب آقای زرگر ویک کس دیگر که اسمشان را نمیدانم معذرت میخواهم ان شاءالله دفعه دیگر .

منشی - آقای عبدالواحد موسوی بفرمائید .

عبدالواحد موسوی

[ویرایش]

بسم الله الرحمن الرحیم ، قبل از اینکه عرایضم را شروع کنم جمعه ای که گذشت جمعه ای خونین و سرخ بود وهشت تن از بهترین فرزندان این آب وخاک بازهم بدست جلادان مزدور بشهادت رسیدند ضمن عرض تسلیت به پیشگاه امام وامت پیروزی آرمانهای این برادران را از خدای بزرگ خواستارم برای اینکه مقدمه ای درکار نباشد ومستقیما مطالبی را که تهیه کرده ام وبنا است دراینجا مطرح کنم عرض کرده باشم ، لارستان فارس تقاطع سه استان بوشهر ، فارس و هرمزگان است با مساحتی درحدود ۴۲ هزار کیلومتر مربع و جمعیتی قریب به ۲۵۰ هزار نفر ودومین شهرستان استان بعد از خود شیراز است . درمرکز استان ودرهرجا ار منطقه استان فارس سؤال شود ، محروم ترین مناطق فارس را لارستان نام میبرند ومتاسفانه این محرومیت هنوز هم ادامه دارد دراین بازدیدی که یک هفته پیش ما از خوزه انتخابیه درخدمت برادرمان آقای نصیری داشتیم مسائل وخواستهای زیادی مطرح شد این خواستها گرچه قبلا نیزدر ذهن من بود ولی با این مسافرت تشدید آن نیازها احساس میشد مسائل رفاهی ، عمرانی ، مسائل قضائی مسائل گوناگون ومختلفی بود که من اگر بتوانم به یک قسمتهائی ازآن اشاره میکنم یکی از مسائلی که کمبود آن درلارستان بسیار احساس میشود کادر قضائی ونبودن یک دادگاه قوی چه دادگاه چه دادگاه ، دادگستری وچه دادگاه انقلاب است در شهر لاز دادگاه بخش با یک قاضی مشغول کار است در مردادماه بیش از هفتصد پرونده در این دادگاه متراکم شده از قاضی دادگاه در مورد رسیدگی به این پرونده ها پرسیدم ایشان میگفتند که در این پرونده ها پرونده های جنائی هست ، جنحه هست . پرونده های مختلفی است که گاهی تا ساعت ۱۲ شب من کار میکنم و باز هم تعداد زیادی از پرونده ها میماند نهادهای انقلابی در آنجا ملجاء‌و پناهگاهی ندارند مدت زیادی است که ما تلاش میکنیم که شاید بتوانیم دادگاه انقلابی را در آنجا تشکیل بدهیم . از هر دری که وارد شدیم نتوانستیم هفته گذشته از جناب آقای خلخالی خواستیم گفتیم شاید ایشان بتوانند این گره را باز کنند . الان توضیح میدهم که چرا باید دادگاه در آنجا باشد . اخیرا مثل اینکه صحبتهائی که ما داشتیم و تقاضاهائی که داشتیم و خدمت آقای موسوی اردبیلی دادستان کل هم رسیدیم و با ایشان صحبت کردیم نتیجه معکوس بوده دادگاه بخش را هم آقایان نمیتوانند در این شهر ۲۵۰ هزار نفری و یا آنهمه مشکلات و آن همه گرفتاریها ببینند زمزمه این هست که این دادگاه هم برود کنار و یک دادگاه کوچک صلح آنها تشکیل بشود من نمیدانم چرا باید اینهمه بی توجهی بشود بعقیده من این از عدم شناخت آقایان نسبت به منطقه است . مساله دیگر مساله وابستگی اداری شهرستان لاز است شهرستانی که ۲۵۰ هزار نفر جمعیت دارد و بیش از ۴۲ هزار کیلومتر مربع مساحتش است و نزدیک به سواحل خلیج فارس است شاید بعضی از نقاط لارستان کمتر از ده کیلومتر با دریای عمان فاصله داشته باشد در این مناطق مساله قاچاق اسلحه و قاچاقهای دیگر از قبیل چای و سیگار و چیزهای دیگر مطرح است ولی دادگاه در آنجا نیست اداراتی هم که در لار است غالبا ناقص است و حتما برای انجام کار اداری باید به یکی از شهرستانهای کوچکتر از لار مثل جهرم مراجعه بکنند چند روز پیش یک نامه ای با امضای تعداد زیادی از بازنشستگان بمن دادند و گفتند که اخیرا به ما ابلاغ شده است که برای بیمه بازنشستگی باید به جهرم مراجعه کنیم اینها را من نمیدانم روی چه ضوابط و طبق چه معیارهائی است . لارستانی که میتواند حتی استان باشد برای بیمه بازنشستگی باید به یک شهرستان کوچکتر از خودش مراجعه کند . مساله دیگر مساله رادیو تلویزیون است در رابطه با رادیو تلویزیون مسائل زیادی گفته شده است مثلا خوب کار نمیکنند و غیره . . . حالا با همه نقصی که رادیو و تلویزیون دارد مردم ما همین رادیو و تلویزیون ناقص را هم قبول دارند ولیکن متاسفانه نمیتوانند از آن استفاده بکنند . قسمت زیادی از لارستان حتی زیر پوشش رادیو نیست ، در روز از رادیو نمیشود استفاده کرد و تصویر تلویزیون هم کمتر آنجا دیده میشود و برنامه دوم تلویزیون هم اصلا در آنجا خبری از آن نیست و اینهم مخصوصا برای ما نمایندگان مشکلات زیادی دارد که وقتی میرویم آنجا به ما میگویند که وضع مجلس چرا اینطور است و چرا آنطور است ؟ ما باید حداقل دو یا سه جلسه دو یا سه ساعته تشکیل بدهیم و توضیح بدهیم که آقا مثلا تشنجی که میگویند توی مجلس هست یا حزب یا گروه خاصی است که حاکم بر مجلس است اینها شایعه روزنامه ها است و این روزنامه نگاران هستند که این مسائل را توی ذهن شما می اندازند ولی اگر خود مردم بتوانند با مجلس در رابطه مستقیم باشند خیلی از حقایق برای انها کشف ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ Next و روشن میشود ، مطلب دیگری که باید عرض کنم این است که در لارستان ما در کل این چهل و دو هزار کیلومتر مربع از تاسیسات صنعتی ، کارخانه ها و حتی مراکز کشاورزی درست و حسابی خبری نیست و به یک کلام عرض کنم که لارستانی های ما از نظر امرار معاش وابسته به شیخ نشینهای خلیج فارس هستند . ( تذکری داده اند که چون اخیرا رادیو یک مقداری خوب شده است از آنها تشکر و قدردانی بشود ) اگر خوب شده مردم از آن قدردانی خواهند کرد . عده زیادی از لارستانی های ما که باید بگویم اکثریت قریب باتفاق آنها در شیخ نشینهای خلیج فارس زندگی میکنند و اگر هم به آنجاها مسافرتهائی نداشته باشند زندگی آنها مختل خواهد شد ، مشکلاتی که در سر راه اینها بوده و هست یکی این است که اینها اکثرا کارگر هستند ، این کارگرانی که میروند آنجا و شش ماه یا یک سال میمانند و کار میکنند و برمیگردند اینجا فقط چهار ماه حق دارند که توی مملکت خودشان باشند بعد باید بروند یکسال یا یکسال و نیم دیگر آنجا بمانند و این چهار ماه هم یک ماه آن صرف آمدن به تهران و ویزا گرفتن و از این قبیل چیزها میشود و تقریبا سه ماه فقط میتوانند در کنار خانه و خانواده شان باشند که من فکر میکنم تعداد کثیری از نمایندگان جنوب که البته نمیگویم نمایندگان فارس ، خواستار این هستند که این حداقل مدت را به شش ماه یا هشت ماه تبدیل کنند که فرصت نسبتا مناسبی باشد برای این کارگران زحمتکش ما که در خارج از کشور زحمت میکشد و در نتیجه زحماتشان را در خود کشور مصرف میکنند و هیچ کاری در خارج از کشور که برخلاف مصالح مملکت هم باشد از آنها هرگز سرنزده و سر هم نمیزند . یکی از مشکلاتشان این است که حتما برای تشریفات گذرنامه یا باید بیایند به مرکز استان و برای پرواز هم باید حتما به تهران بیایند . و ما تقاضا داریم از اولیای امور که این مساله را جدی بگیرند و امکانات یک اداره گذرنامه ای که در خود لار بتواند کار بکند هرچه سریعتر فراهم بکنند . چون شنیده ام که تاسیس شده است ولیکن امکانات ندارد و هنوز شروع بکار نکرده است . مساله دیگر در رابطه به . . . رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید . موسوی لاری – این را فشرده تر عرض کنم در رابطه با پولی که این کارگران ما بدست می آورند وقتی که میخواهند به ایران برگردند میدانید که در فرودگاهها از آنها میگیرند از آنها سول کردیم ، میگویند ما در آنجا هم نمیتوانیم تحویل بانک بدهیم و متاسفانه بانکها هم تحویل نمیگیرند . اینها هیچ چاره ای ندارند جز اینکه پول بیاورند . مسوولین امر برای این که پول وارد کشور نشود ،‌اگر یک کارگری یکسال زحمت کشید و بیست هزار تومان پول داشت و برگشت ، توی فرودگاه از او میگیرند ، ولی متوجه این مساله نیستند که افرادی هستند که پولهای کلانی از طریق حواله وارد کشور میکنند که نوعش را هم اگر خواستید بعرض میرسانم و حتی چند نفری که از آنجا حواله گرفتند و آمدند من میشناسم که میتوانم معرفی کنم تا معلوم بشود که این حواله ها چطوری در اختیار این آقایان قرار میگیرد وقتی هم که میخواستند اسکناس ها را تعویض کنند یک هیاتی رفته بود در خارج از کشور به کشورهای خلیج ، در آنجا شرط کرده بودند که حتما باید کارگر مقیم باشد اگر توی گذرنامه مثلا نوشته بود نجار است میگفتند چون کلمه کارگر نیست ما نمیتوانیم پوبشان را عوض کنیم مسائل دیگری که فکر میکنم . . .

رئیس- مسائل دیگری را نمیتوانید بفرمائید . وقت شما تمام است .

موسوی لاری – این یک توضیحی است که دارم راجع به وضع کشاورزی که اخیرا مانع شده اند .

رئیس- دیگر وقت شما گذشته است و تقریبا یک دقیقه هم اضافه صحبت کردید .

موسوی لاری – پس این مساله میماند ، مساله کشاورزی و بسته بندی خرما برای بعد میماند . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .

منشی – آقای سید محمد خامنه ای بفرمائید .

رئیس- همین تذکر اخیر آقای موسوی مربوط به اسکناس ، پول ، قانونی توی کشور هست که پول ایران را نمیشود از خارج وارد کرد تا دو هزار تومان دارند .

موسوی – بصورت حواله .

رئیس- حواله هم آنطور نیست و خوب بود شما این را می پرسیدید و ضمنا دیشب توی روزنامه اعلان کردند که تسهیلاتی برای کارگران در خارج و در کویت و آنجاها درست کرده اند که پولشان را بدهند به بانک و ارز بگیرند .میتوانند ارز وارد کنند و مساله به این سادگی نیست من خواهش میکنم آقایان مسائل اصولی مملکت را که اینجا عنوان میکنید قبلا از مسوولان سوال کنند . آقای خامنه ای بفرمائید .

سید محمد خامنه ای

[ویرایش]

بسم الله الرحمن الرحیم ، من المومنین رجال صدقوا ماعاهدوا الله علیهم فمنهم نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا . من امروز بدنبال مطلب مهم به این نتیجه رسیدم که تمام مسائلی که در اینجا مطرح میشود در سطح بالای اهمیت است و همانها است که هر بخشی بوسیله یکی از همکاران ما در اینجا بیان میشود . اما در ذهن خودم امروز دو اهمیت را یکی مسائلی که مهم هستند چون اساسی و ثابت هستند در نظر گرفته ام و دوم آنها که مسائل روز هستند و اهمیت دارند . از این آیه من برداشتی در مورد صدق و صداقت میخواهم بکنم و تاکیدی در قران مجید هست و در داشتن صداقت . صدق در گفتار و صدق در عمل ، میزان رمز و پیشرفت باشد و آنچه که میکنیم برابر گفته و تعهدات ، صدق در عمل ، میزان رمز و پیشرفت انقلاب ما در صداقت است و همه انقلابات هم همینطور بوده اند . صداقت ملت در مبارزه باعث پیروزی میشد ، صداقت امام و رهبر که اگر اندکی نداشت و یا کمتر داشت نمیتوانست . ما برای بقای انقلاب و ثبات انقلاب ، پیروزی نهائی و دائمی این ملت باید این صداقت را حفظ کنیم و در گرو صدق ما در قبال تعهدات ما است . مطلب اولی که من در نظر گرفته ام و اهمیت آن ثابت است ، این است که ما در برابر پیمانهایمان و در برابر قانون اساسی که یک لفظ است به جای هزاران و ده ها هزار خون شهید و مرارت ها و رنجها و سرمایه گذاری های مادی و معنوی که عصاره انقلاب است و این قانون را ما بهتر بشناسیم من وعده ای از برادرانی که در اینجا در مجلس خبرگان بودند و جوش و غصه آنرا تحمل کردند یک تقاضای مجدد داریم و موکد و بیشتر از آنچه که تمام ملت ایران و بخصوص همکاران و عزیزان ما در اینجا خواهش داریم که به این قانون بیشتر مانوس بشوند و اهمیت آن را بیشتر به خودشان تذکر بدهند و این قانون دو سوگند است . یکی سوگند خود ما است و من یادآوری میخواهم بکنم که ما این تعهدات را که در سوگند افتتاحیه مجلس خوردیم از خاطر نبریم ، در درجه بعد از اهمیت قانون اساسی ، آئین نامه مجلس است . که من چند کلمه ای در اطراف همین موضوع میل دارم که صحبت بکنم . معمولا در طبقه بندی قوانین اول قانون اساسی است ، بعد قوانین عادی است و بعد آئین نامه های اجرائی ، که در ادارات و وزارتخانه ها تدوین میشود ، اما آئین نامه مجلس از این قبیل نیست . آئین نامه مجلس دقیقا غیر از قانون اساسی در تمام مقررات عادی تاثیر میگذارد چون شکل مجلس و طرز اداره مجلس و خصوصیات رای گیری و رای دهی و امثال آنها ، دقیقا در مقررات عادی مملکت که بسیار مهم هستند و میدانیم نقش دارد . بنابراین اهمیت آئین نامه داخلی در ردیف قانون اساسی است . اما اینجا آن مقدار که حتی با کمال اعتذار از مجلس من به علت بی تحملی عصبی خودم روز چهارشنبه چلسه را به عنوان اعتراض ترک کردم که به آئین نامه خوب توجه نمیشود و خوب هم عمل نمیشود . این همان گله من است که به این آسانی نمیشود هر لحظه آئین نامه را به رای گذاشت یا ناشناخته آنرا تفسیر کرد . دو مطلب دیگر در مورد مجلس با همکاران عزیز دارم یکی مساله روح حاکم بر اراء است من معتقدم و گمان میکنم همه قبول داریم که مجلس اهمیتش بیشتر از قضا و قاضی بودن و یک محکمه است ، چون در محکمه یک حکم جزئی در یک مورد صادر میشود و ما در اینجا گاهی احکامی میکنیم یعنی تصویب های ما است که عام است و در قضا اگر منطق باید حاکم باشد نه احساس ، در اینجا هم ما بایستی این مساله را در بسیاری از موارد رعایت کنیم . من دیده ام که با اندکی کلام شیوا و تبسم ملیح نظرات عوض شده است ، من این را تقبیح نمیکنم برای اینکه احساس هم جزو وجود انسان است . اما معتقدم که بر منطق بیشتر تکیه کردن نتیجه اش این است که تبدیل اراء و تغییر و نوسان مواج بودن آن کمتر بشود بنابراین ما میدانیم که در اینجا حب و بغض حاکم نیست و این را قبول داریم اما عواطف هم نباید حاکم باشد و اما نکته دیگر این است که آراء ممتنع زیادی است که در موارد بسیار دیده میشود رای ممتنع ناشی از مخالفت شخص یا جزئی از اجزاء آن شکل است یعنی نه مخالف مطلق و نه موافق مطلق ، مخالف مشروط ، ممتنع میشود ، و این خیلی کم دیده شده است . دیگر تساوی مطلق و بی تفاوتی و تصمیم نتوانستن گرفتن برای یک موضوع که این به نظر من در بسیاری از موارد نقص دهنده این رای است که اگر تامل میکردند اینطور نبود که به نتیجه ای نمیرسیدند . تذکری را که اخیرا از خارج به من دادند به برادرمان ریاست محترم مجلس است که گاهی شاید در تعبیرات دوستانه ، شوون وکلا را بیشتر از آنچه که هست رعایت کنید . مطلب دیگر دنباله همین مطلبی است راجع به همین سوگندی که مقام ریاست جمهور خورده اند . حکم نخست وزیری که در روزنامه من دیدم با توجه دادن آقای نخست وزیر به قانون اساسی بود ،‌و این نشان میدهد که این مقام رسمی مملکت به سوگندی که در قانون خورده است بسیار متوجه است و ما ضمن تبریک به ملت ایران و به امام و به همه حاضرین به مقام ریاست جمهور ، امیدواریم که آقای نخست وزیر علیرغم توطئه هائی که از هم اکنون برای این که اثبات کنند ایشان نارسائی دارند مشغول شده اند توفیق کامل داشته باشند و خواهش ما این است که درانتخاب وزراء دقت بیشتری از آنچه که در افواء هست و میگویند پیشنهاد شده است بکنند برای اینکه ما در این عمل ایشان یعنی تشکیل دولت یک مجموعه ای سرافراز خواهیم شد ، امام ، رئیس جمهور ، مجلس و ملت ، و اگر خدای نکرده اشکال باشد همه سرافکنده خواهیم بود البته من سابق گله هائی از مقام ریاست جمهوری و یا مقایسه آن با مجلس یا تهدید به مجلس به تعطیل بوسیله مردم و امثال اینها که بصورت گله به ما میرسید و ما اینها را فکر میکردیم که قابل حل است و خوشبختانه در آخرین حکم ایشان ، توجه به سوگند و پایداری و گریز از خودکامگی که در قانون اساسی و سوگند بود به رای العین دیده میشود و ما باز احساس میکنیم که در مقابل دشمنان و توطئه گران موضع مستحکم تری داریم . یادداشتهای متعددی به من داده اند و تذکراتی است که من لازم است عرض کنم . یکی از اینها مساله غرب کشور است که گزارشهای بسیار ناراحت کننده ای در آنها هست که ناشی از بی توجهی فرماندهی مرکزی از تهران و نرساندن عده و عده به کسانی است که در آنجا متعهد و پیمانی که با خدا بسته اند و در سنگرها دارند عمل میکنند ، در این یادداشت ذکر شده است که حتی در آنجا آب آشامیدنی هم در دسترس آنها نیست و گزارش دیگر تمرکز قوای دشمنان در غرب است که از طرف همان متعهدهای کارشکنی و دشمنان قدیمی ،‌پالیزیان ها و امثال اینها و در گزارش دیگری که در کمیسیون داخله آن را به من نشان دادند و خواهش میکنم اگر ممکن است کمیسیون داخله این گزارش ها را آن مقدار که لازم است . . .

رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید .

خامنه ای – بین نماینده ها منتشر کنند ، نشان میدهد که در غرب تشکیلات و اجتماعات زیاد است و برای گم کردن نقشه حمله گاهی به جنوب و نقاط دیگر هم تصرفات و تعدیاتی میشود این مساله بسیار مهم است . ما قربانی زیاد داده ایم ما برای هر سرباز یا پاسداری که آن جا کشته میشود ارج و قیمت قائل هستیم . از یکی از برادران مسوول که دلیل کشته شدن نوزده نفر در آنجا را بر اثر غافلگیری و وجود احساسات در آنها بیان کرده اند البته اینها احساسات دینی در آنها است ، و همه اینها که فداکاری میکنند مبنای فداکاری شان احساسات است ، احساسات عیب نیست باید آنهائی که وظیفه پشتیبانی دارند پشتیبانی را بهتر انجام بدهند . در مورد حوزه انتخابیه که توجه داریم مسائلی مشترک شهری هست و من در مقام بازگو نیستم ولی اینقدر هست که به عنوان شاید مژده ای به موکلین خراسان به عرضشان برسانم که وکلای آنها ، وکلای استان خراسان در اینجا ابتکاری کرده اند و دفتر مشترکی تاسیس کرده اند که با همکاری همه آنها مسائل کل منطقه رسیدگی بشود و در شهرستانها هم مرکزی به عنوان نماینده خواهند داشت و خواهش این است که مسائلی که به این دفتر ارجاع میشود مسائل خاص مجلس در سطح کشور باشد و مسائل شخصی را طرح نکنند . رئیس- وقت شما تمام است .

سید محمد خامنه ای – و هر یک را به مسوولین مربوطه در همان مرکز مراجعه کنند و در خاتمه باز من آیه را تکرار میکنم که ما بدنبال همین آیه و جزو متعهدین و پیمان بسته های با خدا هستیم و بدنبال آنها که قضی نحبه و مهلت و زمان خود را گذرانده اند و دروغ ، دروغ پردازان تاثیری در وظیفه ما نخواهد داشت والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .

منشی – آقای وافی بفرمائید .

رئیس- قبل از اینکه آقای وافی برسند دو مطلب را که آقای خامنه ای در مورد مجلس گفتند من ناچار به خاطر دفاع از حیثیت مجلس باید تذکر بدهم . یکی اینکه گفتند گاهی با یک تبسم ملیح حتی آراء عوض میشود . که بنظر من این ظلمی نسبت به نمایندگان است و من تا آن مقداری که آشنا هستم و خیلی هم آشنا هستم در این مجلس آراء را محکم می بینم و اتفاقا همین آراء ممتنع که گاهی زیاد میشود دلیلش این است که نمایندگان نمیخواهند مسوولیت یک کار بزرگی را به این آسانی بدوش بگیرند ، البته من طرفدار آراء زیاد ممتنع نیستم ، میگویم دقت بشود اما این نسبت انصافا درست نیست و نمایندگان مسلمان و متعهدند و با یک تبسم و حتی با یک شعار و با حرفهای دیگر آراء عوض نمیشود در مورد آن مساله دوم که فرمودند دیروز مجلس را ترک کردند ، آقایان احساس کردید که مجلس به این نسبت کشیده شده بود . آئین نامه ها مبهم است ، یکی از شماها به جای من تشریف بیاورید و جلسه را اداره بفرمائید . ببینید آئین نامه های مبهم در یک شرایطی بود که نمیشد اینجا ادامه داد و نمیشد برگرداند ، اگر میگفتیم که برگردانیم اکثریت نزدیک به تمام هم رای دادند ولی شخص آقای سید محمد خامنه ای بعنوان اعتراض مجلس را برخلاف نظر اکثریتنزدیک به تمام مجلس ترک میکنند . به ایشان اعتراض نیست اما به مجلس اعتراض است که چرا اینجوری رای داده است ، و یا به من که چرا نظر خواستم ، آن هم در شرایطی که از نظر خود من که مدیر مجلس هستم بن بست است . آقای وافی بفرمائید .

وافی

[ویرایش]

بسم الله الرحمن الرحیم . وسلام علی عباده المخلصین محمد و آله الطاهرین ( نمایندگان صلوات فرستادند ) در این وقت کوتاهی که در اختیار دارم سعی میکنم مطالبی اساسی و فشرده تقدیم به محضر برادران و خواهران حاضر در مجلس و به سمع ملت شریف و مسلمان ایران برسانم و حتی المقدور از مسائل جزئی و فرعی که جنبه زیربنائی در ساختن اجتماع ما ندارد بپرهیزیم . عرایضم را تقدیم مینمایم . بخش اول سخنم پیرامون انقلاب اسلامی است یعنی این دو کلمه بسیار آشنا در این چند سال اخیر کلمه . انقلاب و انتساب این کلمه را به اسلام ، و تمام ارگانها و همه حرکت ها منسوب به این دو کلمه است مقام رهبری ، رهبر انقلاب اسلامی است دولت ، دولت انقلاب اسلامی است ، سپاه پاسدار ، پاسداران انقلاب اسلامی هستند کمیته های انقلاب اسلامی و سایر ارگانها هم همینطور است . انقلاب یعنی تحول و دگرگونی درونی و ماهوی . هر تغییر و تبدیلی را ما حق نداریم نام انقلاب بر آن بگذاریم . نقطه شروع اش از تغییر و تبدیل شروع میشود . کم کم وسعت پیدا میکند ، آنوقت انقلاب میشود که از نظر ماهیت و شکل معنوی و باطنی و شخصیت انسان دگرگون شود که در اسلام و قران ما این انقلاب عنوان شده است و در سه بعد خداوند متعال به ما معرفی کرده است .

۱- تحول فکری و اعتقادی

۲- تحول اخلاقی و تربیتی

۳- تحول عملی و اجرائی

و آثاری که در اسلام بر انقلاب مترتب شده است بر این سه نوع تحول مترتب شده است ، مشرکی احکامی دارد . تحولی در او پیدا میشود از نظر فکری موحد و خداپرست میشود . اسلام آثار و احکامی بر این تحول فکری دارد ، انسانی بخیل و متکبر است متحول میشود دگرگون میشود سخی و متواضع میشود آنموقع بعد از خدا داشت در این تحول و دگرگونی قرب بخدا پیدا میکند انسانی فاسد و تبهکار است متحول میشود آنموقع مغضوب خداوند بود بعد از توبه و اصلاح دوم که اسلام و انتساب انقلاب به اسلام باشد آن جهت و خط مشی انقلاب را معین میکند یعنی انقلابی که بر اساس اسلامی پیدا شده است و بر اساس اسلام وسعت پیدا کرده است و بر اساس اسلام باید تداوم پیدا بکند که اگر پیدایش انقلاب را ما از اسلام جدا کنیم و دوام انقلاب را از اسلام بخواهیم قطع کنیم به انقلاب اسلامی صدمه زده ایم همه میدانند زیربنا و خط مشی این انقلاب از اسلام بود در راه اسلام براس اسلام و برای بقاء اسلام بود بنابراین ما اگر بخواهیم برای انقلابمان زیربنائی غیر از اسلام داشته باشیم خیانت به انقلاب اسلامی کرده ایم این همان سخن است که رهبر انقلاب میگوید نه من انقلاب نکرده ام و نه شما تک تک بلکه این اسلام بود که این حرکت را ایجاد کرد و این ملت زیر سایه اسلام قیام کرد . این اسلام بود که این انقلاب را به پیروزی رسانید و این اسلام است که ضامن تداوم انقلاب ما است هر کس بخواهد به این دو کلمه که ‹‹‌انقلاب اسلامی ›› از جهتی به جهات صدمه بزند با حسابی دقیق خیانت به اسلام و به ملت اسلام و به انقلاب اسلام کرده است این سخن اولم اما ما در همه شوون باید متحول شویم به تحویلی اسلامی که زیربنایش اسلام و ضامن بقایش اسلام است برای چه اسلام این ملت را وادار به انقلاب کرد و هدف از انقلاب چه بود . ما چون این انقلاب را در مسیر انقلاب انبیاء و در راه ادیان آسمانی و انقلابهای توحیدی میدانیم ، هدف انقلاب را جدا از اهداف عالیه انبیاء الهی نمیتوانیم حساب کنیم ‹‹‌لیقوم الناس باقسط ›› این انقلاب برای این بود که عدالت و قسط اسلامی در جامه پیدا شود و نه تنها پیدا شود بلکه جامعه قائم به قسط باشد یعنی اجتماع را طوری تربیت کند که خداگونه شود همانطوریکه خدا قائم به قسط هست اجتماع زیر سایه انقلاب اسلام قیام به قسط بکند اجراء قسط حدی است خوب بالاتر این است که جامعه را ما طوری بسازیم که خود جامعه قائم به قسط شود و تعدیات و افراط و تفریط و ظلم و ستم از جامعه انقلابی برود اما این هدف عالی راهی دارد از هر راه به این هدف رسیدن از نظر مکتب اسلام درست نیست ‹‹ لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط ›› رهبر میخواهد رهبری الهی وآسمانی ووابسته به انبیاء میخواهد برنامه و کتاب میخواهد منطق میخواهد تاحالت آمادگی درجامعه پیدا شود وقائم به قسط گردد اگر ما بخواهیم از هر راه وبا هر اعمال نفوذ وبا هر راهی که خودمان تشخیص دادیم بعنوان رسیدن به قسط شروع به عمل بکنیم گاهی خیانت بهمین عدالت اسلامی وبه قسط اسلامی وبه اسلام و انقلاب اسلامی ماست ما باید با برنامه ریزی صحیح با اجراء مقررات اسلامی جلو این تعدیات وظلمها وستمها را بگیریم قسط یعنی ‹‹ اعطاء کل ذی حق حقه ›› درنامه ای که مولای ما امیرالمومنین به مالک اشتر می نویسد که من این روزها میخواستم تذکری برادرانه به جناب آقای رجائی بدهم که مخصوصا دراین شرایط حساس سعیش براین باشد ولو با کمک گرفتن افکاری مستعد بررسی کامل از دستورات امیرالمومنین دراین فرمان بکند وانتخابات ارگانهائی که میخواهند این اسلام وانقلاب را به ثمر برسانند برمبنائی باشد که امیرالمومنین درآن خطابه وفرمان معین میکنند آنجا دارد که امیرالمومنین میفرماید ای مالک بدان مردم را طبقاتی تشیکل میدهند که اگر شما بخواهید حق طبقه ای را نادیده بگیری وبه بهانه رسیدگی به طبقه دیگر آنها را سرکوب بکنی از راه اساسی اسلام دور افتاده ای هشت طبقه را ذکر میکند دراین هشت طبقه طبقه ضعیف هستند بعد میفرماید ‹‹ وکل قد اسم الله سهمه ›› بدان خداوند متعال برای هریک ازاین افراد وقشرها سعمی معین کرده است وتواگربخواهی جامعه را اصلاح کنی نمیتوانی بین این طبقات وبین اقشار که درارتباط کامل هستند جدائی بیندازی بعد میفرماید ‹‹ این حقی که خدا معین کرده است درکتابش ودرسنت پیغمبرش موجود است ونزد من ونزد ما عهدی است مخلوط یعنی ای مالک اگر درجائی به مشکلی برخورد کردی به من که ولی امر مسلمین هستم مراجعه بکن به آنجائی که به خیال خودت از راهی بخواهی وارد شوی وبه آن انقلاب وبه آن حیات نوین اسلام صدمه بزنی ››‌ولایت فقیه معنایش این است که اگر دریک شرایط اضطراری حدود ومقررات عادی نتوانست قسط اسلامی را رعایت کند فقیهی که هم عالم باشد هم آگاه باشد هم مخالف به هوی باشد وهم حافظ دین باشد وهم باحدود اجتماع آشنا باشد نه هرفقیهی ( رئیس- دو دقیقه از وقتتان باقی مانده است ) بنابراین ولایت فقیه مثل یک عمل جراحی بسیار خاصی است که درشرایط بسیار اضطراری یک طبیب متخصص دربدن یک بیمار میخواهد اعمال کند یعنی اگر من بخواهم عضو فاسدی را از یک بدنی بخیال خودم قطع کنم گاهی به حیات بیمار صدمه میزنم معنای ولایت فقیه یعنی این این اما هرکس با این استناد بخواهد هرج ومرج درست کند بعنوان رسیدن به قسط اسلام از نظر اسلام مردود است اما سخن آخرم که دریک دقیقه میخواهم خدمتتان عرض کنم این است که راجع به طبقه آخرم که دریک دقیقه میخواهم خدمتتان عرض کنم این است که راجع به طبقه ضعیف امیرالمومنی میفرماید الله الله فی الطبقه السفلی الذین لاحیله لهم ››‌ای مالک به طبقه ضعیف تو باید عنایت مخصوص داشته باشی آن بیچارگان آن محرومان آن درماندگان که من نمیخواهم بعنوان یک منطقه خاصی که حوزه انتخابیه ام هست ومحروم ترین حوزه های انتخاباتی دریک حد هست صحبت کنم . درسطح مملکت پیشنهادم این است ( رئیس- وقت شما تمام شد ) این پیشنهاد را نیم دقیقه عرض میکنم که دولت یک دستگاه ارگانی برای رسیدگی به طبقه محروم درسراسر کشور داشته باشد چنانچه درمتن فرمان مالک اشتر هست اشخاص مودر اطمینان ، متواضع ، خداترس را برای رسیدگی بامور محرومین درهمه مناطق انتخاب کندو مجلس شورای اسلامی که تجلی گاه مستضعفین هست کمیسیونی داشته باشد کهاین کمیسیون طرحها ولایحه ها را تصویب کند دراختیار آن ارگان اجرائی بگذارد تا بتوانیم همانطوری که همه مستضعفین جهان بانقلاب و مجلس انقلابی ما چشم دوخته اند پاسخ مثبت بانها بدهیم امیدواریم خداوند متعال همه ما را درتداوم بخشیدن باین انقلاب وباین اسلام وبایم مستضعفین که از اول تا بحال هرچه انقلاب دارد سهم مهمش از ناحیه آنها است توفیق عنایت بفرماید والسلام علیکم ورحمه الله اگراجازه بفرمائید یک تذکری هم دارم .

رئیس- شما وقت خودتان را اضافی گرفتید حالا تذکرتان را بگوئید .

وافی – تذکری است راجع به بابل که لابد میدانید یک درگیری شدیدی بین مردم مسلمان وگروههای منحرف پیدا شده است والان شهر بصورت تعطیل است ومردم هم درمساجد متحصن شده اند و حتی بفرمایش برادر محترم جناب آقای فاضل که فرمودند حتی گروههای اسلامی واقشار مسلمان تامین مالی و جائی هم ندارندنظیر این قضیه دریزدما اتفاق افتاده است بطوریکه جناب آقای دکتر پاک نژاد فرمودند تادیروز نفر چهارم دراین درگیریها بشهادت رسیده است حالا عده زخمی ها چقدر باشد من الان خواستم با تلفن تماس بگیرم نشد ولی آنچه که مسلم هست تا بحال ۴ نفر بدرجه شهادت رسیده اند من از مقام محترم ریاست مجلس واز مجلس محترم تقاضا میکنم باین درگیریهایی که درامن ترین نقاط کشور یعنی شهرستان یزد میخواهد بوقوع بپیوندد وادامه پیدا کند یک بررسی فوری درهمه سطح مملکت انجام بشود وامیدواریم که دراین موقع حساس مملکت ما درکمال آرامش واطمینان باشد .

ادامه بحث پیرامون پرونده انتخاباتی آقای معین فر وتصویب اعتبارنامه ایشان

[ویرایش]

رئیس- مطلب بعدیمان رسیدگی باعتبارنامه آقای معین فراست که دونفر از آقایان صحبت کردند نفر بعدی را دعوت کنید برای بیان مطالبشان بیایند .آقای نصراللهی بفرمائید .

نصراللهی

[ویرایش]

بسم الله الرحمن الرحیم ، خواهران وبرادارن سلام علیکم دو نکته را باید قبلا به عنوان مقدمه عرض کنم یکی شرایط ویژه و اهمیت فوق العاده ای که این مجلس به عنوان اولین مجلس شورای اسلامی در طول تاریخ اسلام و در جهان امروز دارد و از این رو میبینیم که چشم همه جهان دوست و دشمن ، شرق و غرب ، ملت ، امام ، همه باین مجلس دوخته شده به عملکرد آن و موضع گیری ها و بخصوص ترکیب اعضای آن مساله دوم همچنان که همگی مستحضر هستید این است که ما میبایست در تمام انتصاباتمان ، انتخاباتمان و تشکیل نهادهایمان این معیار مکتبی بودن و اسلامی بودن را حتما منظور بداریم ، مخصوصا با توجه باهمیت این مجلس که ذکر شد این مجلس میبایست همچنانکه تا حال این چنین بوده حساسیت بیشتری را در معیارهایش بکار ببرد این است که این مجلس بنظر من میتواند همچنان که نیست نمیتواند جای سرمایه دارها و فئودالها باشد نمیتواند جای شرق گراها و غرب گراها باشد معتقدین به سیاستهای گام به گام پیش به سوی آمریکا باشد نمیتواند جای فرصت طلبها و قدرت طلبها باشد نمیتواند جای همکاران و تمکین کنندگان رژیم گذشته باشد نمیتواند جای کسی به تعبیر یکی از برادران تنها مجلس و اولین مجلس ات که بعد از خدا روح ۶۰ هزار شهید و صد هزار معلول بر آن نظارت دارد این خونبهای یک چنین رشادتهائی است کسانی باید در آن راه یابند که اولا با موازین مکتبی بخوانند و دوم اینکه در راه ین انقلاب رنج برده باشند . اولین سوال این است که جناب اقای معین فر در تمام طول سالهای گذشته از سال ۴۲ باینطرف چقدر رنج محرومیت و تلاش و زحمت را در مورد این انقلاب بخودش قبولانده ؟ چقدر ؟ کونمونه اش ؟ اینکه نیست هیچ ، میبینیم که با رژیم هم تمکین کرده همچناکه اسنادی را که برادران روز قبل ارائه کردند چنان مورد تفقد و اطمینان رژیم هم واقع میشود که جدا از اینکه مفتخر بدریافت نشان میشود با آن الطافی که شخص شاه خودش میدهد و در مشاورت ها و ساختمانهای مرکزی ساواک هم دخالت میکند باز هم یک سند اینجا هست که نمایانگر درجه علاقه و اطمینان و اعتماد رژیم بایشان است خواهش میکنم دقت بفرمائید .

تاریخ ۱۳۵۲/۵/۳۰

به جناب آقای عبدالمجید مجیدی وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه ( اول اینکه عبدالمجید مجیدی را همه میشناسیم یکی از پایه ها و عوامل اصلی رژیم گذشته بوده که اگر بود توسط آقای خلخالی حتما اعدام میشد ) . از سازمان بسیج و آمادگی ملی موضوع – تهیه طرح تخریب تاسیسات .

خلخالی – اینها را از روی چه چیز میخوانید ؟

نصراللهی – مدرک است دارم میخوانم آقای خلخالی یک مقدار صبر کنید منتشر شده بهمگی داده شده بعد میتوانید مراجعه کنید و ببینید ‹‹‌نظر باینکه پیش نویس طرح تخریب برابر نامه فلان ستاد بزرگ ارتشتاران از شرفعرض پیشگاه مبارک ملوکانه گذشته و بایستی طرحهی جزئیاتی مربوط به تخریب تاسیسات غیر نظامی در سطح کشور بر مبنای طرح کلی تخریب مصوبه تهیه گردد علیهذا بمنظور بررسی تاسیسات مربوط بآن سازمان که بایستی طرح تخریب تهیه گردد خواهشمند است مقرر فرمایند نماینده ذیصلاح و مطلع ترجیحا مدیر کل حفاظت ( میدانید که ادارات حفاظت در کلیه ادارات نقش ساواک را در آن ادارات بازی میکرده) ایشان میگوید . ترجیحا مدیر کل حفاظت را برای شرکت در کمیسیونی که در این مورد تشکیل خواهد شد تعیین و معرفی نمایند تاریخ و محل تشکیل کمیسیون مذکور پس از معرفی نماینده مورد نظر متعاقبا باستحضار خواهد رسید . سپهبد مشاور معاون نخست وزیر و رئیس سازمان بسیج و آمادگی ملی ‹‹ ایشان از آقای عبدالمجید مجیدیترجیحامدر کل حفاظت را برای چنین امری میخواهد آقای عبدالمجید مجیدی به خاطر آن حس اعتماد و علاقه وافری که به آقای معین فر دارند مینویسند ‹‹ جناب آقای رادپی آقای معین فر معرفی شوند ›› برای یک چنین امر مهمی یعنی ترجیح ایشان از ترجیح سازمان بسیج و آمادگی ملی هم بالاتر است ایشان میگویند ترجیحا مدیر کل رادپی هم مینویسد ‹‹‌آقای معین فر خواهشمند است نامه سری مبنی بر معرفی خودتان جهت احضر آقای مجیدی تهیه فرمائید و این نامه و مکاتبات بعدی آنرا نیز در دفتر . . . بایگانی فرمائید ۵۲/۶/۷ ››حالا ما بشکل کار این کار نداریم فقط میخواهیم درجه اعتماد را که رژیم اینهمه مهندسین و مشاورین وجود دارند ترجیحا هم خودش انگشت میگذارد روی کی ولی آقای عبدالمجید مجیدی بنابر تشخیص خودش حالا ایشان چطور عمل کرده که تشخیص آقای مجیدی این چنین است البته جائی آقای معین فر اظهار داشته اند که این اسنادی که علیه من منتشر شده و میشود پس از اینکه من صدور گاز را به روسیه قطع کردم این اسناد توسط انجمنهای کمونیستی تهیه و منتشر شده به چهار دلیل غلط است .

۱- اول اینکه فرض محال را بر این بگذاریم که شما درست میگوئید این اسناد را محافل کمونیستی چاپ کرده اند اصل مدارک چه میشود ؟ در مورد اصل مدارک صحبت کنیم .

۲- این یک دروغ محض است و یک نوع سوء استفاده از احساسات ضد کمونیستی مردم برای منحرف کردن از اصالت این اسناد است چرا ؟ چون این اسناد اولین بار در مهرماه ۵۸ ( تاریخ را دقت بفرمائید و قطع صدور گاز را ) توسط انجمنهای اسلامی صنایع نفت در سطح صنایع نفت طبف و توزیع شده .

سوم اینکه این انجمنهای اسلامی این عاشقان شیفته اسلام و انقلاب که با جانفشانیشان در داخل و خارج پاسدار دست آوردهای انقلاب ما هستند و آنقدر مورد علاقه و اطمینان هستند که امام میفرماید این انجمنهای اسلامی مگر مرده اند که اینهمه خرابی ببار آمده که نشان دهنده درجه ایمان و اعتقاد ایشان به اینهاست کسانی که این اسناد را منتشر کردند همان کسانی بودند که اسناد مربوط به خیانتهای نزیه این عنصر پلید آمریکائی را تهیه کردند و به مقامات عرضه داشتند و چهره منفورش را شناساندند چگونه آنموقع آنها انجمنهای اسلامی بودند خیلی هم عزیز بودند اما به آقای معین فر که میرسند یکمرتبه دست روسیه از آستین انجمنهای اسلامی صنایع نفت بیرون می آید این توهین به پاکترین و شریفترین بچه های مسلمان ما نیست ؟

رابعا – این آقائی که اینقدر دو آتشه ضد چپ است چگونه است که الان کادر حاکم بر صنایع پتروشیمی بندر امام خمینی در جنوب اکثرا را از چیپهای استخوان را در قدیمی تشکیل میدهد اسامی آنها هم هست و با توجه به اینکه نمیتوانیم بگوئیم که نمیدانستند چون آقای گرانمایه که بنمایندگان از طرف ایشان به آنجا رفته بود در متن تمام جریانات با اسامی افراد هست الان من برایتان چند نمونه میگویم آقای منصوریان ایشان از توده ایهای ندیم و قدیم است . رضائی نژاد ایشان هم همینطور ، رئیس پتروشیمی ناحیه ماهشهر ، حاجی زاده این هم هست رئیس آزمایشگاه آقای سالکی این هم هست رئیس اداره آموزش یاری پور این هم هست و بسیار کسان دیگر که انجمن اسلامی پتروشیمی که همه را در اختیار آقای گرانمایه نماینده آقای معین فر قرار داده خوب مساله بعدی اگر این انجمنهای اسلامی دست روسیه از آستینشان بیرون آمده این دست از آستین سپاه پاسداران جهاد سازندگی ستاد مسلمان عشایر انجمن اسلامی نفت حزب جمهوری اسلامی روحانیت مبارز انجمن اسلامی صنایع نفت ، انجمن اسلامی معلمان – دادسرای انقلاب – ستاد هماهنگی انجمنهای اسلامی دبیرستانهای آبادان و خیلی از اینها این دست از آنجا هم درآمده چون اینها همه مهر کرده اند با امضاء و طومارهای وسیع که من الان نیاورم که همگی دال بر تایید این انجمنهای اسلامی است .

خلخالی – این هفت ، هشت مهر اعتبار ندارد .

نصراللهی – شما درست میفرمائید آقای خلخالی اینجا که میرسد هفت ، هشت تا مهر است و اعتبار هم ندارد اینجا شما درست میگوئید .

طباطبائی نژاد – مطلب را بخوانید ببینیم چه نوشته اند .

نصراللهی – مساله بعدی آقای محمد تقی نورائی را همه میشناسیم ایشان به توصیه اقای پرویز ثابتی در کمیسیون شاهنشاهی خدمت میکرده در حول و حوش انقلاب به آمریکا فرار میکند و بعد از انقلاب به ایران مراجعه میکند اخیرا هم ایشان در کرمان در رابطه با آقای مظفر بقائی و کودتا توسط دادگاه دستگیر میشود و با ۵۰۰ هزار تومان قرار فعلا آزاد شده تا روز تشکیل دادگاه ایشان در تاریخ ۱۳۵۸/۹/۲۰ آقای عبدالرحیم گواهی معاون وزیر نفت از سازمان برنامه و بودجه میخواهد و می آورد دور خودش در صنایع نفت چرا چون از دوستان قدیم آقای معین فر در برنامه و بودجه بوده ایشان روز اول که می آید شرکت نفت و استخدام میشود روز دوم افشاگری توسط انجمنهای اسلامی در مورد ماهیت این آقا میشود و در روزنامه های صبح هم این مطالب مطرح میشود و بلافاصله . . .

رئیس- شما دو دقیقه دیگر وقت دارید .

نصراللهی – بعد از این افشاگری بلافاصله وقتی میبنند کار خراب شده و هوا پس است طبق یک حکم به فاصله دو روز اظهار میکنند که ایشان به علت کسالت نتوانست در صنایع نفت انجام وظیفه بکند و برگشت به سازمان برنامه و بودجه کسی که به علت کسالت و مریضی نمیتواند در نفت خدمت کند در برنامه وبودجه میتواند خدمت کند او را رجوع میدهند به آنجا با حقوقهای گزاف .

مساله بعدی – آقای رضا عظیمی ( البته گفتم یک لیست مفصل است که متاسفانه وقت نیست که من یکی یکی اینها را بگویم ) مساله بعدی آقای رضا عظیمی ایشان در تمام طول رژیم گذشته بخصوص ۱۵ سال اخیر از مهمترین عوامل و عاقدین قرارداد فروش نفت ارزان قیمت به اسرائیل بوده ایشان هنوز بر همان اساس بر پست خودش با حقوقهای گزاف ابقاء است اینها میخواهند به جمهوری اسلامی خدمت بکنند ، مساله بعدی ، خانمی بنام زبیده نادری طبق لیست استخدامی که خودش با خط خوش پر کرده در رژیم گذشته از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۹ عضو سازمان اطلاعاتی امریکا بوده خودش در فرم استخدامیش که اینجا هست نوشته و مدارکی موجود است که این خانم بخاطر روابطی که با دربار داشته نوشته اند که ایشان با وجودیکه مدرکش معادل لیسانس نیست ولی شما پایه ۱۲ حقوق را برایش منظور دارید و ماهانه چیزی در ردیف ۱۴ هزار تومان به ایشان بپردازید .

رئیس- وقت شما تمام است .

نصراللهی – اگر یک دقیقه دیگر اجازه بدهید عرایضم تمام میشود .

رئیس- یک دقیقه اشکالی ندارد .

نصراللهی – ایشان بعد از پیروزی انقلاب باز در سرکارش است همین اواخر مرخصی استعلاجی میگیرد و میرود به امریکا وقتی مرخصیش تمام میشود طبق سندی که هست از او درخواست میکنند که برگردد ۲۱ روز هم میگذرد برنمیگردد همچنان ماهیانه ۱۴ هزار تومان از جیب این ملت بدبخت مستضعف به جیب خانم زبیده نادری عضو سازمان اطلاعاتی امریکا میریزد . البته بازمسائلی هست ولی متاسفانه بعلت کمبود وقت امکان ندارد والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته . منشی – آقای حائری فومنی .

حائری فومنی

[ویرایش]

بسم الله الرحمن الرحیم ، قبل ازاینکه من دلایل مخالفتم را با آقا ی معین فر به عرض برادران وخواهران برسانم یک مساله را میخواستم تذکر بدهم چون قبلا برادرها بمن پیشنهاد میکردند که چون موضوعات یکی است وهمه میدانید چه دارید میگوئید یک نفر برود وبه نمایندگی همه صحبت بکند دیگر اینقدر حرفها را تکرار نکنید ، موضوع دوم اینکه شاید برای بعضی ها این سوال پیش بیادی که من که نماینده منطقه فومنات هستم از شهرستان فومن شمال چه ربطی دارد برفرض به جنوب کشور وخوزستان وشرکت نفت ، میخواستم قبلا این تذکر را بدهم که مساله مخالفت من در رابطه با مخالفتهائی که شده یا دلایلی که آقایان داشتند نیست من از مدتها قبل از بدو پیروزی انقلاب با یک سری از برادرهای بسیار خوب ، متکی پیرو خط امام که درجهت انقلاب بودند وفعالیتهای بسیار چشمگیری در پیروزی انقلاب داشتند ازسازمان فجر اسلام ، بعد از پیروزی انقلاب جلسه ای داشتیم و موضوع را صحبت کردیم که بعد از پیروزی برای بازسازی انقلاب برای تداوم انقلاب درجهت آرمانهای انقلاب اسلامی چه کوششی بکنیم چه فعالیتی داشته باشیم که درمرکز یعنی درتهران برادران وخواهران زیاد هستنداما نقطه های دورافتاده مخصوصا خطوط مرزی است که احتیاج به دقت بیتشر کار بیشتر تلاش بیشتر دارد . سه منطقه درنظر گرفته شد یکی منطقه کردستان یکی منطقه شمال یعنی گیلان ، یکی مساله خوزستان برادرها از همان اول پیروزی انقلاب سه قسمت شدند یک دسته که منهم جزو آنها بودم رفتیم گیلان که من درصفحات فومنات وبعنوان نماینده امام درجهاد سازندگی استان ویک سری از برادرهایمان درسیاهکل وقسمتهای مختلف درجهاد سازندگی در سپاه پاسداران ودریک یک ارگانهای انقلابی اجرائی شروع به فعالیت درمسیر بازسازی انقلاب کردند دسته دیگر از برادرهای ما حرکت کردند به سوی کردستان با تلاش های زیاد با کوششها ی زیاد که صورت جلساتش الان موجود است ونوارهائی که آوردندهمه موجود است مشکلات وموانعی که آنجا موجود بود کارهائی را که میشد از طریق فرهنگی واز طریق بازسازی جهاد سازندگی وبعدمشکلات و موانعی کهاز طرف مقامات مسوول ودولت موقت آنموقع پیش می آمد مطرح شد تا منجر به شهادت یکی از برادرهایمان بنام ناصر ترکان شد . دسته دیگری از برادرها های ما هم از بدو پیروزی انقلاب به خوزستان رفتندودرقسمتهای مختلف ابتدا درآبادان که مرکزشان بود وسپس خرمشهر واهواز شروع به فعالیتهای چشمگیری کردند چه درقسمت جهاد سازندگی چه درقسمت تشکیل وتقویت ارگانهای نظامی درنوار مرزی ، پاسگاهها را تقویت بکنند نیروبهشان بدهند یا اگر بررسی بگنند واگر لازم است تشکیل سپاه پاسداران نوار مرزی درآنجا بدهند ویا اینکه در مورد رساندن ارزاق وخواربار به روستائیان کمکهای لازم را بکنند ویا اینکه از نظر بالا بردن سطح فرهنگ اسلامی درمناطق مرزی .

رئیس- شما به موضوع نزدیک بشوید چونکه وقت زیادی ندارید.

حائری فومنی – من یک مقدمه کوتاه میخواستم بگویم .

رئیس- نصف وقتتان را همینجوری گذراندید .

حائری فومنی – روی همین موضوع مطالبی را که بدست ما رسید ازاین کانالها بود چندین نوبت هم با برادران مسوولمان این مسائل را درمیان گذاشته بودیم وقبلا هم یک سری ازاین اسناد ومدارک را خدمت بعضی از برادران مسوول که اگر لازم شود اسامیشان را بگوئیم ، اسامیشان راهم خواهیم گفت که خدمتشان تقدیم کردیم پس کانال ما بطور کلی طوری نیست که درعرض یک هفته یا یک ماه اخیر یا درداخل مجلس شورای اسلامی یا با نمایندگانی که فعلا احیانا مخالفت کردند تبانی شده باشد وصحبت شده باشد ما ازقبل این مسائل رامیدانستیم قبل ازاینکه نماینده مجلس بشوم قبل ازاینکه بیائیم توی این پایگاه با برادرها هم صحبت کردیم والانهم که من درحضور شما هستم خدا شاهداست بهیچوجه نمی خواستم مطرح بکنم اما بعنوان وظیفه شرعی بود که برخودم لازم دانستم آنچه را که میدانم به عرض برادرها و خواهرها برسانم ، شرکت نفت مساله ای که من رویش تکیه میکنم سوء مدیریت جناب آقای معین فر است دررابطه با شرکت نفت ، شرکت نفت ، پایگاه ضد انقلابیونی شده که همه شان عوامل مستقیم وغیر مستقیم آمریکا هستند تحت لوای نام کثیف بهائیت بعنوان یک ارگان سیاسی ضد انقلاب صحبت هم که میشود همه اش تخصص را چماق میکنند ما اینقدر به تخصص احتیاج نداریم که افراد ضد انقلاب درراس بزرگترین ارگان اساسی مملکت ما قرا ربگیرند که حتی مشاور بشوند ، حتی نماینده تام الاختیار پتروشیمی بشوند حتی مسوول پاکسازی قرار بگیرند . این مسائل هست که باید مورد دقت قرار بگیرد درحدود پنج یا شش ماه قبل بود یک سری از برادرهای ما اطلاع پیدا کردند که محفی تشکیل شده از محفل بهائیت بعد از پیروزی انقلاب حدود چهار –پنج ماه قبل ، این برادرها بلند شدند به انفاق مامورین اجرائی سپاه پاسداران به اتفاق نماینده ای در رابطه با نماینده امام درآبادان رفتند توی این محفل دیدند اغلب سران شرکت نفت جمع شدند وآنجا ، محلف بهائی دادند گفتند شاید مساله ای نباشد خوب دقت کنید جنبه مذهبی بهائی اینجا مطرح نیست ، که امروز دیگر مساله بهائیت روشن است که عاملی است از عوامل آمریکا و اصلا بهائیت سوژه ایست برای رسوخ درکشورهای اسلامی روبه انحراف کشیدن مواضع مذهب واز طریق مذهب علیه مذهب شروع کردن وسمپاشی کردن من مساله مذهبیش را کار ندارم ، مساله سیاسیش را کار دارم ، آنجا اسناد ومدارکی بدست آمد که یکی از آن اسنادش صورتجلسه ای بود دررابطه با … ( یادادشتی فرستانده اند که بهائیت مذهب نیست ) مذهب نیست من خواستم به مساله اشاره کنم ، اما ممکن است دربعضی از اذهان یک چنین مساله ای انجاد بشود من بعنوان تذکر اعلام کردم ، گفتم اینکه امروز مساله لش مطرح است واصلا قابل بحث هم نیست ، اما دران محفل تصمیم گیریهائی که کردند صورتجلسه هائی که کردند ، که صورتجلسه هایش را عینا آوردیم وخدمت بعضی از برادرها دادیم آنجا رسما از هویدای معدوم این جنایتکار قرن اخیر ایران این مهره کثیف امپریالیزم آمریکا واین عامل کثیف رخنه این گرایش انحرافی سیاسی درداخل ملت ما ومردم ما تجلیل بینهایت شده بود از شاه مخلوع معدوم جنایتکار بعنوان ناجی بزرگ این مکتب وحمایت کننده این گرایش انحرافی کثیف امپریالیستی تجلیل بینهایت شده بود اینها هم بکنار اخر مرحله دربند بعدیش از رژیم جمهوری وشخص مقام رهبری به زشت ترین الفاظ تعبیر شده بود آنگاه این بخشنامه را بعنوان تز دستورالعمل به تمام محافل بهائیت اعلام شده بود که وظیفه ما این است که برای ساقط کردن رژیم جمهوری ، نظام جمهوری ، شخص امام کوشش لازم را بکنیم تا بتوانیم ( البته با تعبیرهای زشتی که نسبت به موضع اسلام وانقلاب اسلامی بعد از انقلاب کرده بودند )‌این انحراف عقیدتی را که بعد از انقلاب درایران بوجود آمده درمجرای صحیحش برگردانیم وبالاخره آن نظام کثیف را برگردانیم این افراد کسانی هستند که درراس هستند مدارک زیاد است من یک یک مدارک را برایتان بخوانم ، من متاسفم من بعد از اینکه وقتم تمام شد بعنوان تذکر آئین نامه ای میخواهم یک مساله ای را بگویم ، دراصل ۱۴ آئین نامه داخلی این موضوع صراحت دارد که آقا یمخبر کمیسیون تحقیق باید مدارکش ودلائلش و تحقیقاتش را بیاید بعرض نمایندگان برساند چگونه تحقیق کرده اصلا ما را که صدا نکرده دو ماه است من مرتب رجوع میکنم به کمیسیون تحقیق جواب گفتند نوبت بشود نوبت بشود صدایتان میکنم ، صدایمان که نکردند ، یک وقت دیدیم درعرض دو سه روز کمیسیون تحقیق ، کارش را تمام کرد ، تحقیقاتش را تمام ، گزارشش را هم رد کرد واصلا از ما مدارک که نخواست دلیل که نخواست شواهدی که داشتیم از انجمنهای اسلامی از برادران بسیار خوب درخط امام بیایند اینجا مسائلشان را بگویند .

رئیس- وقت شما تمام شد .

حائری فومنی – درد دلهایشان را بگویند اینها را که نخواستند .

رئیس- شما وقتتان تمام شد .

حائری فومنی – تذکر ائین نامه ای طبق بند ۴ ( آئین نامه داخلی )

رئیس- شما یک ربع ساعت میتوانستید لااقل یک مدرک ارائه بدهید .

حائری فومنی – اجازه بدهید تذکر آئین نامه ای اصلا اولویت دارد من صحبتم را کردم وحالا یک تذکر ائین نامه ای دارم .

رئیس- خیلی خوب من میگویم شما درمدت یک ربع ساعت یک مدرک میگفتند از این بهتر بود .

حائری فومنی – من میخواهم این را بگویم ، من چه جوری مدرک بشما بگویم ، مدرکی را که باید بروید به کمیسیون تحقیق ، کمیسیون تحقیقی که میرود در رابطه با آنهائی که باید بروند ببینند تهدیدشان میکنند ، تحقیق لازم میکند و دلیل می آورد ، چرا در اینجا تحقیق نمیکند چرا نمیرود کوشش کند ، چرا نمی آید دلائلش را صاف و پوست کنده به آنگونه که آئین نامه اعلام کرده بعرض برساند تا ما که در معرض قضاوت هستیم خوب بتوانیم قضاوت بکنیم والسلام علیکم . دکتر یزدی – تذکر آئین نامه ای دارم .

منشی – آقای هادی غفاری بفرمائید ، آقای دکتر یزدی لابد توضیح دارند درباره کمیسیون تحقیق .

رئیس- توضیحشان را دیروز دادند دیگر این حرف همان حرف دیروز است و جواب هم همان است .

دکتر یزدی – آقای هاشمی من تذکر آئین نامه ای دارم .

رئیس- شما که تذکر بدهید دیگران هم بحث خواهند کرد آقایا دکتر یزدی خواهش میکنم ( دکتر یزدی – شما اجازه بفرمائید ) بسیار خوب تذکرتان را بدهید ولی دارید وقت مجلس را می گیرید برای چیزی که دیروز جواب دادید و جواب خوبی هم ندادید .

دکتر یزدی – جواب نمیخواهم بدهم ایشان مطلبی را بیان فرمودند که لازم است بنده چند کلمه عرض کنم آنچه را که هیات رئیسه با امضاء مسوول به کمیسیون تحقیق فرستاده و لیستش پیش من هست درباره اعتبارنامه آقای علی اکبر معین فر نماینده شهرستان تهران تنها کسی را که بدلیل اعتراض ذکر کرده اند آقای محمد رشیدیان بوده بعدا به ما اطلاع دادند که آقای غفاری ، نصراللهی ، اسدی نیا ، چراغ زاده ، فواد کریمی هم مخالفت کرده اند ولی آقای فومنی جزء آن افرادی که مخالفت کردند از طرف هیات رئیسه بما اطلاع داده نشده این آن چیزی است که بدست ما داده اند .

رئیس- دیروز هم فرمودید .

دکتر یزدی – خوب آخر باز هم ایشان تکرار کردند و من هم باید این مطلب را تکرار بکنم .

رئیس- بعدی را بفرمائید .

منشی – آقای هادی غفاری بفرمائید .

یکی از نمایندگان – شما اشتباه میفرمائید .

اسدی نیا – بنده تذکری دارم .

رئیس- تذکر آئین نامه ای است ؟

اسدی نیا – خیر در رابطه با صحبت آقای دکتر یزدی .

رئیس- بنویسید تا من بخوانم . آخر این تذکر است ؟ ایشان جواب حرف ایشان را داد و شما هم که طرف ایشان نیستید . شما هر مطلب حقی که دارید بنویسید من میگویم آقای غفاری بفرمائید .

اسدی نیا – صحیح نیست که نمیگذارید ما صحبت کنیم .

رئیس- خوب بنویسید من میخوانم شما که اصلا طرف ایشان نیستید .

اسدی نیا – آقای هاشمی اجازه بدهید .

رئیس- آقا بشما اخطار میکنم و خواهش میکنم بفرمائید . تذکر را مکرر داده اند اگر چیزی دارید بنویسید من میخوانم همه افراد این مجلس میتوانند نسبت به ایشان . . . آقای اسدی نیا خواهش میکنم بفرمائید بنشینید . اسدی نیا – اجازه بفرمائید .

رئیس- خیر اجازه نمیتوانم بدهم . وقت مجلس را نگیرید این تذکر دوم بفرمائید بنشینید آقای غفاری بفرمائید .

غفاری

[ویرایش]

بسم الله الرحمن الرحیم ، و به نستعین اعتراض من همان است که برادران ما یکی یکی گفتند منتها برای اینکه احیانا این فکر به ذهن دوستان نیاید که با این تذکر میخواهند خودشان را از اعتراض شان کنار بکشند ، این است که من اعتراضم در سه جهت بود که اینها را هم در مسافرتی که به آبادان و خرمشهر داشتم به دستم آمد البته این اعتراض مربوط به آقای معین فر نیست این اعتراض به دولت موقت آقای بازرگان است . رئیس- راجع به آقای معین فر صحبت کنید .

غفاری – عرض میکنم منتها چوبش را آقای معین فر میخورد .

بازرگان – دو کلمه هم از مادر عروس بشنوید .

غفاری – بقول آقای بازرگان دو کلمه از مادر عروس بشنوید عیب ندارد بالاخره چطور میشود ( خنده نمایندگان ) ولی آقای بازرگان از این مادر عروس به جای دو کلمه کلمات شنیده اند .

رئیس- شما از خود آقای معین فر بگوئید .

غفاری – آن موقعی که کلمات گوها خفه شده بودند این مادر عروس سخن میگفت حالا دیگر مادر عروس مظلوم شده است ولی این مادر عروس زبان نداشتنش را قبل از حالا نشان داده است . ولی با اجازه شما یک جمله مقدمه بی ربط بگویم یکی گفت که آقای غفاری شما سابقه مبارزاتی تان را بگوئید ؟ گفتم سابقه مبارزاتی بنده این است من در خانواده یک طلبه بدنیا آمدم الان هم طلبه هستم و امیدوارم در طلبگی هم بتوانم ثابت قدم بمانم این همه سابقه من و اما این سه مساله ای که گفتم که تنها مربوط به آقای معین فر نیست . یکی مساله عدم تصفیه در پرسنل و شکل کار است در آبادان در شرکت نفت میدانید که حقوقهای کلان زندگیهای مرفه و اشرافیت به تمام معنا در سیستم طاغوتی در شرکت نفت تبلور داشته است ، در شکل زندگی و حتی خانه ها بعد از اینکه دولت موقت آمد سرکار و بخصوص بعد از آنکه آقای نزیه انقلابی دو آتشه ملی قدرت را واگذار کردند به آقای معین فر انتظار داشتیم که در این زمینه یک تحولی بشود ، و تصفیه انجام بشود ، مساله دوم کسانی به سرکار آمدند و دعوت به کار شدند که باز در قدرت لعنتی آقای نزیه اینها رفته بودند کنار و قوز بالا قوز شد و مساله سوم برخوردی است که با انجمنهای اسلامی شده است ، برخورد با انجمنهای اسلامی به این وضع من نظر خودم را عرض میکنم درست نیست در شرایطی که چپ و راست دارند انجمنهای اسلامی را میکوبند و شما میدانید که بخصوص جریانهای چپ تشنه خون انجمنهای اسلامی را این جریان های چپ چقدر بزرگ نباشد و اشتباهات کوچک انجمنهای اسلامی را این جریان های چپ چقدر بزرگ میکنند ، در این شرایط ما بجای اینکه بیائیم انجمنهای اسلامی را تقویت بکنیم و اگ اشتباهی دارند بیائیم آنها را ، اشتباهاتشان را تذکر بدهیم برخوردی بسیار روشن و صمیمی داشته باشیم بیائیم با اینها در بیفتیم و احیانا کما اینکه در اینمورد بخصوص ما نحن فیه اتفاق افتاده است بعضی از اعضایش را که اگر همه را نشناسم ، احتمالا یکیشان را شاید بشناسم ، مثلا بیائیم با آنها بد برخورد بکنیم ، اینها را بگوئیم به زندان بیاندازند ، بعد هم آزاد بکنند ، چه و چه و مکافاتی است ،‌آ’“‌,}،ؤْهآْ”‹آَآ”’‌آٍ”‌:ه،“‌إآ‹,، مجموعا تکرار میکنم سه مساله است یکی برخورد با اشتغال بکار آدمهای غیر مکتبی که برگشتند و انتخاب شدند در شرکت نفت ، بر پایه و اساس تخصص که پدر این انقلاب را در آورد . مساله دوم عدم تصفیه است در پرسنل و شکل کار و مساله سوم هم برخورد بسیار غلط بالاخص با انجمن اسلامی تذکری هم برای من اینجا آورده اند یکی از دوستان که من تذکر بدهم گرچه بمن مربوط نیست نوشتند که بهائی گری مذهب نیست ، بلکه جبهه ای است از جبهه های امپریالیستی برای استعمار ›› . نه برادر ، بهائیت را اگر بمعنی لغوی بگیریم در فقه مان هم میخوانیم ‹‹ کل علی مذهبه ››‌مذهب بمعنای راه و روش و رسمی است که کسی برای خودش اتخاذ بکند اما اگر بمعنای دینی بخواهیم بگیریم . مسلم است بهائیت مذهب نیست بهائیت ، یک ساختمان و تشکیلاتی جاسوسی و ضد اسلامی است در کشورهای اسلامی در ایران و غیره است والسلام.

کمالی نیا – اینقدر اسم بهائیت را نبرید ، ساحت مقدس مجلس بالاتر از این حرفها است .

رئیس- دو نفر دیگر از آقایان بودند که نمی آیند برای صحبت یکی آقای اسدی نیا ، یکی هم آقای چراغ زاده دزفولی ( اسدی نیا – بنده بعنوان اعتراض میخواهم صحبت کنم ، در کمیسیون تحقیق اعمال نظر شده است (همهمه نمایندگان) همان مساله خودتان را میخواهید بگوئید بسیار خوب تذکر بدهید .

اسدی نیا – بنده بعنوان اعتراض به کمیسیون تحقیق که اعمال نظر شده مخالفت خودم را اینجا ابراز نمیکنم چون در کمیسیون تحقیق اعمال نظر شده اینرا به صراحت دارم میگویم و این باید بگوش ملت ایران برسد که در این جا چه چیزی صورت گرفته در رابطه با کسی که صنعت نفت ما را که یک مساله اقتصادی مهم است به لجن کشیده و افرادی سرکار گذاشته که همه انها اکثرا خائن بودند .

رئیس- مجموعا مخالفین آقای معین فر یک ساعت و ده دقیقه صحبت کردند بفرمائید ( عده ای از نمایندگان – تنفس بدهید ) نه وقت تنفس نداریم ، ایشان حداقل یکساعت وده دقیقه وقت دارند که صحبت کنند بعد هم میخواهیم رای بگیریم وبه ظهر میرسد دیرگ وقت تنفس نداریم ، آن آقایانی که قبلا دیر میآیند وبا نیم ساعت تاخیر ما جلسه را شروع میکنیم هم مسوول اتلاف وقت هستندوهم مسؤول ایذاء نمایندگانی که از چهار ساعت کار خسته میشوند . آقا ی معین فربفرمایئد .

معین فر

[ویرایش]

بسم الله الرحمن الرحیم ، رب ادخلنی مدخل صدق واخرجنی مخرج صدق واجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا بنده متاسف هستم که برخلاف روشی که دارم وازخودم معمولا صحبت نمیکنم البته چیزی هم ندارم که صحبت کنم دراین موقع بخصوص ناگزیر هستم گاهی انفاقا کی چیزی بگویم که تعریف از خود باشد این را حمل بر بی ادبی نکنید واز خدا باید معذرت بخواهم سبحانک لک التسبیح والتقدیس والتهلیل والتکبیر بهرحال مطالبی کهبیان شدومخالفت سازمان یافته ای که از حدود قبل از دهم فروردینماه علیه بنده شروع شد یکی یکی موافق تاریخیش را خدمتتان عرض میکنم که چه بوده قطع صدور گاز چه تاریخی است ، انتخابات تهران چه تاریخی بود قبلش اخلال گرانی را که از پالایشگاه اخراج کردم چه تاریخی است وساواکی درامدن بنده چه تاریخی واسنادو مدارک بسیار مهمی که درتیراژ بسیار وسیع آنطوری که بنده شنیدم درحدود ۲۵۰ هزار نسحه درجزواتی با چاپ خوب درجاهای مختلف پخش شده است توی ماشینها ، درصنعت نفت ، توی خانه های مختلف وغی راینها مواقف تاریخی دارد که بعدا ان شاءالله درآینده فرصت میکنم وخدمتتان عر ض میکنم بهرحال ازتاریخ پانزدهم فروردین ماه امسال شاید درست یک هفته بعد از اینکه کسی ملاقاتی با من داشت که آنرا هم بعد توضیخ خواهم داد این کار شروع شد وبرخلاف اینکه گفته شد این اسناد ومدارک درمهرماه ۱۳۵۸ بوده است درست نیست . البته دم خروس هم از ابتدا پیدا بود ابتدا بعنوان اتحادیه های کمونیستهای ایران بود که همان موقع خدمت جناب آقا ی هاشمی دادم ومن تردید میکردم که این چنین حزب و جمعیتی باشد ایشان فرمودندکه چنین چیزی هست وبعدش یک مقداری وسیعتر ویا شکل دیگر از طرف سازمان بیکار برای آزادی طبقه کارگر ومدتی که چه کسانی بودند بنام کارکنان شرکت ملی نفت ایران پیرو خط امام این دومی جزواتی بود که معین فر را بشناسید . مزدور ساواک ، عضو شورای انقلاب نماینده تهران با مزدود کثیف ساواک وبعد بشدت هم ادامه داشته است وشدیدا در همه جا تبلیغ میشد تا موقعی که به مجلس رسید جریان مجلس را شاید بعدا بگویم که اینجا اساسا چه مسائلی داشتیم با کمال صراحت عرض میکنم که کوچکتریم اسائه اداب وبا سوءظن نسبت به کسانیکه دراینجا مخالفت کرده اند ازاینکه این اشخاص ارتباطی به آن دستها داشته باشند برای من حاصل نیست یک وقتی این چنی سوء تفاهمی حاصل نشود یعنی اگر من یک موقع گفتم که از کجا سرچشمه میگیرد مفهومش انی نیست که من بخواهم به کسانیکه دراینجا هست نظر سوء داشته باشم وسوء ظنی نسبت به انها برده باشم ، نه این چنین نیست بنابراین مساله را کسی بخودش نگیرد . مساله این بود که یکنفر بایستی شدیدا کوبیده میشد واین یکنفر الان درخدمتتان هست وهرچقدر هم کوبیده بشود آن حرفی صادق است که من زدم موقعی که فحش داده بودند واین شخص آمده بود وداشت گریه میکرد به او گفتم که توجرا اینقدر ناراحت هستی گفت آخر به من فحش داده اند وفحش ناموسی پشت تلفن به من داده اند توزحمت بکشی او زحمتش را کشیده است واجرش را بتو میدهند وپاداشش را بتو میدهند این که خوب است چه بهتر درهمین مورد هم همینطور است بنده فکر میکنم که دوستانمان مطالبی که اینجا گفتند اگر واقعا ازروی حسن نظر گفته باشندو خواسته باشند خائنی را طرد کرده باشند وباطلی را محو کرده باشند آنها اجر میبرند اگر چه بنظر من اشتباهی بکنند وچه بهتر که درمجلس که شانش است بیایندو مطالبشان را بگویند حتی اگر به من هم فحش بدهند واگرچه فحش بد است ونبایستی میدادندوآن حرفها با آن شکلی که با آنها میرسم خوب فقط بهرحال اگر وری حسن اعتقاد باشد پشتش اجرهست اگر روی حسن اعتقاد هم نباشد عفو موجود هست بنابراین آن دوستانمان نگران نباشند عرض میشود

مسائلی که اینجا مطرح شد شامل چند قسمت مربوط به نامه هائی بود که منتشر شده است و امروز هم باز بنده به شکل دیگری دیدم که پخش کرده بودند که در سال ۱۳۴۲ و یا ۱۳۴۳ ساواک به سازمان برنامه نامه ای مینویسد و میگوید برای اینکه من میخواهم ساختمانم را بسازم سه نفر مهندس به ساواک معرفی کنید که طرف مشورت قرار بگیند یک چنین جمله ای و بعد سازمان برنامه نامه ای به ساواک می نویسد که معین فر را معرفی کردیم که با شما همکاری بکنند و بعد صورت جلسه ای مشاهده میشود که معین فر مطلبی را در مورد ساختمان اعلام کرده و آنجا گفته است این ما حصل آن مطلبی است که در مورد ساواک موجود است البته نامه های دیگری هم هست و در آن نامه ها نوشته میشود که به ایشان اطلاع بدهید که به اینجا بیاید مثلا ۱۵ روز بعدش و بعد دیگر مساله محو است یعنی دیگر نمیدانند چه چیزی پشت سرش هست آیا ساختمان کجا بوده و چه بوده است نقشه هایش را چه کسی کشیده است . نظارت چگونه شده است اینها هیچکدام موجود نیست سوالی اول اینجا مطرح میشود که چرا به سازمان برنامه اصلا نامه نوشته به سازمان برنامه چه مربوط است ؟ اگر بخواهند ساختمان بسازند بایستی به وزارت مسکن و شهرسازی یا آبادانی و مسکن آن موقع مینوشتند و به آنها میدادند و آنها سازنده اش بوده اند کما اینکه در جزوه حدود بیست صفحه ای یا چهار پانزده صفحه ای یعنی آن جزوه ای که خیلی خوب چاپ شده است یک مدرک دیگری موجود است که مبلغ اعتبار این ساختمان ۱۰ میلیون تومان بوده است و در اختیار وزارت آبادانی و مسکن آنموقع و یا وزارت مسکن و شهرسازی فعلی گذاشتند اول اینکه چطور شده به سازمان برنامه نوشته شده و چنین خواهشی شده است دوم اینکه سازمان برنامه چطور شده است که از تمام افرادی که داشته و از بین تمام افراد معین فر را معرفی کرده است . بعد حالا معین فر چه کار کرده به آن میرسیم . علت اینکه به سازمان برنامه مینوشتند این بود که سازمان برنامه ( حالا هم تقریبا همینطور هست ولی البته نه به آن شدت ) که دهنده اعتبارات عمرانی کشور بود باید پروژه ها و نقشه ها را میدید و تصویب و تایید میکرد که مطابق با ضوابط فنی اش هست . آن موقع دستگاههای اجرائی مملکت ، وزارتخانه ها ، سازمانها ، منجمله ساواک هم جزوش بوده است ، ساواک آن موقع در آن حدی نبود که مستقل از سایر وزارتخانه ها باشد و همینطوری بدون اینکه مقررات را طی کرده باشد بتواند کاری انجام بدهد اگر چه برای یک ساختمان کوچک مثلا ده میلیون تومانی به آن شکلش باشد آنهم باید این امضا را میگرفت این مهر تصویب شد را میگرفت تا میتوانست پول را خرج بکند . بنابراین سازمان برنامه رلش این بود رل ناظر بود ، رل ناظر که میگویم نه اینکه سر ساختمانها برود بلکه ناظر بر خرج اعتبار است که ببینند مطابق ضوابطش هست یا نیست ، اما چرا معین فر ؟ معین فر در حدود دو سال در همان مواقع که توی سوابق پرونده استخدامی هست ، رئیس قسمت ساختمانی و تاسیسات دفتر فنی سازمان برنامه بود و چه میکرد ؟ کلیه مقررات فنی مملکتی را او تهیه میکرد و هیچکس هم از دستش راحتی نداشت و برای هیچکس در هیچ جا تخفیفی قائل نبود . اگر قرار بود آخرش یک نقشه ای را امضاء بکند و یک پروژه ای را بگوید تصویب شد . مهری بزند زیرا باید بر طبق ان ضوابطی باشد که تهیه کرده است و کارش این بود . بنابراین چه کسی بایستی معرفی بشود کسیکه ضوابط را تهیه میکند کسی که ضوابط را اعلام میکند یعنی آن ادم فنی که اینکاره بوده است و معین میکرده است چه کاری در اینجا معین فر میکند ؟‌همینطوری که برای تمام دستگاهها میکرد نه منحصرا برای ساواک نه بعنوان اینکه چون ساواک هست آن مقررات را بایستی ندید بگیریم . مقررات را تفهیم میکند ، یعنی میگوید مقررات من برای ساختمانها این است اگر به مقررات سازمان برنامه و آن چیزهائی را که من آنموقع وضع کرده بودم نگاه کنید ، میگوید مقررات این است . برخلاف آنچیزی که نوشته شده است که شکنجه گاه ساخته است و اصلا چه اطلاعی دارد که چه چیزی میخواهند بسازند ، مقررات عمومی سازمان برنامه و دفتر فنی سازمان برنامه و حقیقت ابلاغ میکند حالا وقتی که این ابلاغ شد بایستی نقشه ها تهیه بشود . پروژه آماده بشود و بیاید و به تصویب معین فر برسد وگرنه اصلا قابل اجرا نیست البته آنموقع را میگویم یعنی سال ۱۳۴۳ وگرنه اساسا اگر اجرا بکند خلاف قانون وجه بکنید موقعی بوده است که خودش را ساواک از همه چیزها جدا نکرده بوده است بعدش چه می شود ؟ بعد نمیآید ،‌ایرادی اگر به این جریان در اینجا باشد ایراد براین نیست که تفهیم مقررات شده است ایراد براین است که چرا حالا نقشه ها نمیاید . بنده الان طلبکار روی این مطلب هستم که نقشه ها نمیاید ، از ترس اینکه معین فر که آن خشونتها را دارد که بعد اگر لازم شد ووارد بخش شدیم یک اشاره ای خواهم کرد واز کنارش میگذرم . از ترس اینکه مبادا رد بکند ورد میکند ونمیگذارد از بالای سرش رد میکند . این آقایانی که اینقدر زحمت کشیده اند ومدرک فراهم کرده اند پشت سرش بایستی چکار میکردند ؟ نقشه هایش را می آوردند ورقه ای که تصویب پروژه است می آورند کجاهست اینها اینهائی که به مجرمانه ترین اسرار ساواک دست داشته اند وروزهای بعد از انقلاب هر دسته ای به هرجا که توانست رفت وحمله کرد تا یک مقداری مطلب تهیه کند و بعنوان گیوتین و شمشیر بالای سرافراد نگهدارد تا به موقع بتواند بزند. اگر واقعا مطلب دیگری داشتند این مطلب را بایستی می آوردند ولی بنده اطلاع دارم که چه شد اطلاع من این است که بالای سر من رئیس من امضا کرد و ردشد ونگذاشته که اصلا بیاید بررسی بنده وایراد فقط دراینجا است که چرا معین فر جیغ نکشیده است که چرا نقشه ها پیش من نیمده ست . اگر ایرادی باشد ولی آنهم وظیفه ای نداشته است که بگوید چرا نمیاورید بعد این ساختمان کجا است ؟ چه کسی ساخته است وچه کسی نظارت کرده است ؟ نمیدانم اصلا نقشه هایش نیامده است . با این دفتر چه کردند ؟ با این دفتر برای اینکه ا زسرش خلاص بشوند . نه بعلت ساواک بعلت این که این دفتر ، دفتری بود که منتهای سختگیری را میکرد . جلو هرگونه خلاف مقررات را میگرفت جلو دزدی را میگرفت جلو بند وبستها را میگرفت وچون مو را از ماست میکشید نه د رمورد اینکار زیرا این مورد که اصلا پیش من نیامد بلکه د مورد سایر پروژه ها می آمدند تنها کاری که کردند تا از شراین دفتر واین آدم خلاص بشوند ،‌خود دفتر را آن آقای اصفیا یکجا منحلش کرد . اگر بروید وبه سوابق نگاه کنید یکی دو سال بعد از آن گذاشت کنار وبالکل آن دفتر را نابود کرد بعد چه گفتند ؟ گفتند تو آدمی هستی علمی آدمی هستی تحقیقی ‹‹ واما بنعمه ربک فحدث ›› این افتخار برای من هست اگر درخارج مایه افتخار مردم نبودم مایه ننگشان هم نبودم آنهائی که بایستی مرا بشناسند مرا میشناسند گفتند تو آدمی محققی هستی و در رشته خودت هم شاید منحصر بفرد باشی بنابراین یک دفتر برایت درست میکنم بنام تحقیقات فنی ، بنشین و کار خودت را بکن و در ظرف مدت زمان مختصری چقدر کتاب بیرون بده ، چقدر مقررات بیرون بده و آنها حالا بجای خودش باقی است که ابز حق نیست که من رویش زیاد صحبت بکنم چون پای خودم در میان می آید بنابراین آن مساله ای جدا باشد فقط در مواقع مخصوص و گرفتاریهای مخصوص بلی برادران گرفتاریهای مخصوص برای همه پیش می اید . گرفتاریها برای حکومت طاغوتی پیش می اید و برای حکومت الهی هم پیش میاید و برای حکومت اسلامی هم پیش میآید . انموقع که می بینید سقف فرودگاه مهراباد تهران پائین ریخته است تلفن بکنند و شب بنده را بیرون بکشند و من تحقیق کنم . خدا را شکر میکنم ‹‹ واما بنفعه ربک فحدث ›› اگر استادیوم یکصد هزار نفری به مشکلی برخورد میکند و احتمال دارد که صد هزار نفر نابود بشوند کسی که می ایستد معین فر است و بعد شاه که می بیند جشن چهارم آبانش به خطر افتاده است با این اظهار نظری که صریح شده است مجبور میشود از فرانسه آدم بیاورد بعد میروند می خرند و یک جمله دو پهلو میگیرند با تلکه بندی مردم را رویش می نشانند و فریاد این ادم درمیآید همه جا فریادش در میآید که اینکار را نکنید چه طاغوت باشد و چه حکومت اسلامی باشد بایستی فریادش در بیاید و باید این نظر مشورتی را بدهد این اهانت به اسم نیست . اینقدر مساله شرعی میدانیم و بعد بطور موقتی بیایند استفاده کنند و تلکه بندی کنند سال دیگر در همان موقع یکباره می بینند وضع بدتر شده و وخیمتر شده . وضع که وخیم تر میشود ناگزیر میشوند مجددا آن بابا را از فرانسه بیاورند و میآید می نشیند و میگوید پارسال اگر این چیزهائی که الان دیدم دیده بودم به احدی اجازه نمیدادم به رویش برود و روی آن تریبون بنشیند ، و این افتخار ایرانی های مسلمان هست و بود . این جور کارها به من مراجعه میشد یعنی کارهای گنده گنده به این ترتیب کارهائی که احتمال میدادند که یک آدمی که شعور دارد از نظر سطح علمی و فنی چه در خارج و چه در داخل مورد قبول هست و آدم مغرضی هم نیست یعنی اگر دشمش در آنجا حق بگوید ق را به دشمنش میدهد و چشمش را روی هم نمیگذارد . این را نیاز داشته اند بلی ، در آن حکومت د و حالا هم هست همیشه باید اینجور افراد باشند اما اگر میخواستیم بدانیم ، آن نسبتهای زننده را مسلمان نباید به مسلمان دیگر به آن شکل بدهد و خدا انشاء الله از سر تقصیرات کسانی که این نوع نسبتها را بهم میدهند بگذرد و خدا توبیخشان نکند نسبتهائی که در جلسه روز چهارشنبه ها و امروز داده شد . در روز جمعه فرستادند فرماندار آبادان را در نماز جمعه به آن شکل شدید و توهین آمیزی که الان بنده مطالب ایشان را اینجا دارم ولی نمیخواهم برای خاطر اینکه برایخد شماها ملال آور خواهد بود . بروند آنجا سخنرانی کنند و فریاد بزنند فلانی ساواکی اخراج باید ردد ، اعدام باید گردد یک حالت این شکلی ، که اینها نمیدانم کجایش با اخلاق اسلامی سازگار است یک چنین کارهائی را انجام داده اند بعوض این . ایا بهتر نبود که پرونده ساواک را میدیدی مگر همه افراد در ساواک پرونده ندارند . در شعبه من خواهشم این بود . من که نمیدانستم چه چیزی نوشته است گفتم آن پرونده ساواک را بگیرید و نگاه کنید بعد موقعی که به کمیسیون تحقیق آمد موقتی که رئیس کمیسیون اصرار داشت که خلاصه پرونده ساواک خوانده بشود . چرا یکی از اقایان که هم مخالف من بود و در اینجا هم صحبت کرد و هم عضو کمیسیون بود نمیگذاشت مگر ما نمیخواهیم حقایق مکشوف بشود . ( در این هنگام آقای رئیس جلسه را ترک کردند و نایب رئیس آقای پرورش اداره جلسه را بعهده گرفتند )‌مگر ما نمیخواهیم حق کسی داده بشود چرا نمیگذاشتید ؟ وقتی که خوانده شد و قبل از خواندن من گفتم آقا بگذارید بخوانند خوب ، من هرچه باشد جواب میدهم ولی دیدم چیزهائی که خواندند بنده کمتر از آن بوده ام که در آن گفته شده بود .

خلخالی – خواهش می کنم اشاره بفرمائید .

نایب رئیس ( پرورش )‌ـ‌اجازه بفرمائید .

معین فر – چرا آن را نخوانیم و چرا خوانده نشود . وقتی خوانده شد چیز دیگری دیده شد . دیده شد که یکنفر را بعنوان مدعو دعوتش می کنند و به آکادمی علوم شوروی جلوش را می گیرند و نمی گذارند برو و بعد با چه شکلی می گذارند برود و در آن سطحی که آنطور دارند دعوتش می کنند حالا به من این ایراد گرفته نشود که آقا چرا به آکادمی علمی شوروی برای اینکار شما را دعوت کرده اند .

دکتر یزدی – آقای معین فر توضیح بدهید .

معین فر – این را من از جناب آقای رئیس خواهش خواهم کرد زیرا اگر ایرادی که دوستان می گیرند حق است و وارد می دانیم حق بود . وقتی که کمیسیون تحقیق نظر می داد می گفت که مطالب در چه جاهائی طبقه بندی میشد و چه چیزهائی در آن بود و چگونه با آن نتیجه رسیدیم و گفتم نه و از جناب آقای رئیس خواهش می کنم از مخبر کمیسیون تحقیق بخواهند که آن را بخوانند و ببینند چه چیزهائی در آن نوشته است . من نمی دانم چیز مهم در آن است یا نه ؟‌چون خود پرونده را کلا که ندیده ام . آن س و ج های مختلف را که ندیده ام . این مساله مربوط است به ساواک و آن داستان سرائی ها و آن لجن مال کردن یک آدمی که لااقل هجده ماه است که نمی گویم در روز هجده ساعت جان می کنده است . ولی برای مردم قلبش می طپیده است . لااقل آن خواندهمیشد . اما مسائل دیگری که در اینجا طرح شد یکایک معرفی می کنم که این موضوع ساواک بود و بعد گفتند که وابستگی به دربار و بعد دو سند در اینجا خوانده شد . یک سند عبارت از این بود که معاون اداری سازمان برنامه ، چون من کارمند سازمان برنامه بودم به معاون فنی سازمان برنامه که بنده زیر دست او بودم و رئیس من بود می نویسد به معین فر بگوئید که در اجرای بند ۲ و یا ۳ بخشنامه یا دستورالعمل شاهنشاه آریامهر چه و چه . . . تکلیف خودش را معین کند یک سندش این بود و سند دوم دیگر این بود که یک صورت جلسه ای بین آنها رد و بدل شد که نوشته اند نظر به اینکه معین فر گفته است که من کارشناسی رسمی دادگستری را حفظ خواهم کرد یکنفر دیگر را برای آنکار دفتر تحقیقات باصطلاح آنکاری که مدیریتش را بنده داشتم ، ریاست اداره ای که داشتم برای اینکه کار را معین کند و بعد اینجا نتیجه گرفته شد که خوب ببینید ، نگاه کنید این مرد چطور است . در اجرای دستور چه کاری کرده است پس وابسته به دربار است . این جمله وابسته به دربارش هم حتی گفته شد . می دانید این جریان چه بوده است این جریان این بود که شاه برای حفظ ظاهر برای خاطر اینکه بگوید روسای ادارات در کار شخصی دخالت نکنند و کارهای دیگری نکنند و کارشان فقط کار اداریشان باشد دستورالعملی داه بود آن دستورالعمل این بوده است که آن روسای ادارات حق اینکه کارشناس رسمی دادگستری باشند ندارند حق اینکه شرکت داشته باشند ندارند و باید فقط یا آن پست و یا ان کار و یک چنین شکلی بلی ، این به من ابلاغ شده من چکار می توانستم روی آن بکنم یا باید می گفتم که من مسوولیت اداره را نمی خواهم و استعفا می کنم این مفهومش این بود که آن دستورالعملی را که قانونی نمی دانستم و غلط می دانستم قبول کرده بودم یا می گفتم من که کارشناس رسمی دادگستری هستم و لااقل آن دوستانی که با دادگستری در تماس بودند می دانستند که تعداد کارشناسان رسمی دادگستری که تا حدودی مورد توجه بودند . اگر رسیدگی به دزدیهای اینها میشد چه کسانی را به سرغشانمیرفتنداگرقرا بود به برق الستوم رسیدگی میشد که چه دزدی ها شده است آنموقع که میلشان بود که جلوی دزدیها را بگیرند چه کسانی به سراغشان می رفتند می دیدند که تعداد چقدر معدود بودند و من یکی از آن افراد معدود بودم پس در مورد کارشناس رسمی دادگستری یا بایستی بگویم از کارشناس رسمی دادگستری استعفا می کنم که مفهومش چه بود ؟ یعنی اینکه خودتان می دانید می خواهید من رئیس این اداره باشم یا نباشم . اولا من استعفا نمی کنم این یک بحثی ست و این شما هستید و خودتان می دانید من زیربار این بخشنامه نمی روم آیا حق است چنین مطلبی را اینطور آدم بیاید اینجا بیان کند و بگوید این وابستگی یا دربار است آیا این صحیح است ؟ یا باید بی توجه باشد و یا اگر توجه داشته باشد بایستی استعفا کند که چرا این چنین کاری را کرده است . اما در مورد سازمان بسیج و آمادگی ملی که اخیرا و امروز این سند حاصل شده و به اینجا آمده است من یک نکته ای را بگویم باز منم بزنم ای خدا بدجوری است من منم نمی زنم ، ولی بگذارید منم بزنم این افتخار برای من بس ، که بیست و نه سال کارمند دولت در آن رژیم بودم هر چقدر زور میزنند ، هر چقدر زحمت میکشند و در این مدت پرونده ها را این طرف و آنطرف ریخته اند هیچ چیزی از آن در نمیآید این افتخار برای من بس است ، نامه ای را پیدا کرده اند که در آن نامه سازمان بسیج مینویسد به سازمان برنامه که چون باید در مواقع اضطراری ساختمانهای غیر نظامی خراب شود حالا ساختمانهای خود شما را یعنی ساختمان آن سازمان را ، ساختمانهایتان را میخواهد خراب بکند برای خاطر اینکه دستور العملی باشد ببینیم چگونه در مواقع جنگی و تخریبی وغیره . . . چطوری خراب بکنیم یک آدمی را معرفی کنید و مرحجا هم مدیر کل حفاظتتان را وقتی نامه سازمان بسیج به دست رئیس سازمان برنامه میرسد به خیال خودش بیک مطلب علمی و فنی برخورد کرده است به معاون خودش میگوید معین فر را معرفی کن این گناه که از من نیست ، آن گفته معرفی کن میگویند این چقدر مورد توجه بوده است که میگویند این را معرفی کن نه آقا ، چقدر از نظر فنی رویش حساب میکردند ولی چه کرده تا حالا ، معاون مینویسد به شخص معین فر که معمولا ادارات این است جواب نامه را تهیه کنید طی نامه ای خودتان را معرفی کنید معین فر چه میکند ؟ همان کاری را که شما با آن نامه کردید شما چه کرده اید با آن نامه البته خبر نداشتید حالا ممکن است این نامه بدست من رسیده باشد دورش انداخته و پاره اش کردم و مسخره اش کردم این گناه از من است که دو نفر یکی به یکی مطلبی را مینویسد .

نصراللهی – اقای معین فر بعدا سند ارائه کنید .

نایب رئیس – اجازه بدهید . شما صحبتتان را کرده اید ایشان حقشان هست و باید صحبتشان را بکنند .

معین فر

[ویرایش]

سلام علیکم و عبادالرحمن یمشون علی الارض هونا . بهر حال نتیجه این است که از مجموع این اسنادی که داده میشود یک حالت غرور و سربلندی برای آدم ایجاد میشود که خدا را شکر ، خدا را شکر ، در زمانی که همه این طرف و آن طرف میزدند و خودشانرا میخواستند به دستگاههای قدرت نزدیک کنند برای کسی به این سادگی ، فقط به علت شخصیت علمی و فنی که دارد وسائل فراهم است ولی کنار میگذارد ، خدا را شکر ، الحمدالله الذی هدانا لهذا ، حزب رستاخیز درست میشود همینهائی که الان هی میکوبیدشان و نکوبید آنها را . امروز در اینجا برای خاطر اینکه من کوبیده بشوم ، یک جمله ای را به هاشم صباغیان میگویند ، حزب رستاخیر وقتی تشکیل میشود در سازمان مسکلنی که این صباغیان بود میدانید چند نفر نرفتند در آن حزب اسم بنویسند ؟ میدانید ؟ همان شخصی که اینجا میکوبید و میگوئید تصویب اعتبارنامه ات سرسری بود مایه فخر این مملکت است ، چند نفر بودند از آ“‌ْإه؟ سه نفر ، هاشم صباغیان – مصطفی کتیرائی و یکی دیگرش که یادم نیست ، بگو که حقش را بدهند ( هاشم صباغیان – مهندس عقیلی ) ، بلی مهندس عقیلی این سه نفر بودند از مجموع آن جمعیت که در سازمان برنامه رفتند و اسم نوشتند در کدام قسمت تعداد بیشتری اسم ننوشتند آنها کجا بودند ؟ همه مخالف بودند یا میترسیدند ؟ بگذارید بگویم نه ، بلکه یک اداره ای که رئیسش بنده بودم و بنده باید ابلاغ میکردم وقتی میامد من باید میفرستادم و من بودم که توی جای آشغال میریختم . یک جریان خوش مزه ای پیش آمد که داستانی است و آن کاری که من کردم فقط برای سند محکومیت رژیم بود که بعد پاره اش کردم . یکی از متخصصین ، در سطح بسیار بالائی سه چهار روز بعد از اینکه شاه امر کرده بود که همه بید داخل حزب رستاخیز بشوند من میگویم آن چیزی که باید برای من میاید ان بیست ، سی نفری که با من بودند آنها ضربه گیر داشتند و اصلا حالیشان نبود که چه بخشنامه هائی میشود آنها خیال نمیکردند و نمیدانستند که این بخشنامه شده است و خبر نداشتند برای خاطر اینکه قبل از آنکه بدست آنها برسد پاره میشد یکی از ان کارشناسان بزرگ ما پیش من آمد ، در حالی که جلسه ای داشتم و عده هم پیش من نشسته بودند گفت که آقای معین فر من بندر عباس بودم این جریان بود و حالا من اسمم را در حزب ننوشته ام این برای من یک اشکالاتی ایجاد میکند من چکار کنم ؟ گفتم حالا برو ، ردش کردم دیدم این جریان یکبار دیگر هم تکرار شد و دارد الان برای من مساله میسازد ، این آدم امده است از رئیسش سوال میکند ببیند چه بکند ، صدایش کردم گفتم جانم بیا اینجا بنشین به او دیکته کردم به عنوان خودم ‹‹ نظر به اینکه این جانب در تاریخ فلان در بندر عباس بودم و نتوانستم اسمم را بنویسم خواهشمند است برای اینکه برای من بد نشود ( من عمدا اینها را دیکته میکردم ) دستور بفرمائید که اسم من را هم بنویسند ‹‹ گفتم خوب بده بمن اسمت را نوشتی گذاشتم توی کشو میزم که گاهی اوقات که میدیدم میخندیدم ، که اوضاع چگونه است ، جو چطوری است که یک آدمی که در سطح بالای علمی قرار گرفته است چنین مرعوب است و چنین مینویسد البته بعد از مدتی آن را پاره اش کردم ، خیلی از چیزها برای خیلی از کسان پیش من می امد که من آنرا پاره می کردم خصوصا به جهت ان پاره کردم که مبادا یک روز هوای نفس باعث بشود که من برای کوبیدن این آدم ( من برای کوبیدن رژیم فکر کردم که آن را در بیاورمش ) مطلبی را که خودم برایش دیکته کرده ام جلو بکشم و اکنون هم اسم آن آدم را نمی برم بنابراین ساله ، مساله ساواک بود که به ان ترتیب عرض کردم و توضیحات ضمنی را هم دادم ، البته ساواک ر محول نمی کنم به اظهار نظری که خلاصه پرونده بوده است ولی حق این بود که تمام پرونده و سوال و جوابهائی که بارها میشد ، برای من گفته میشد ولی خوب ، متاسفانه الان وقت بسیری نداریم که درباره اش صحبت کنیم (‌یکی از نمایندگان – من یادداشتی خدمتتان فرستادم که درباره مدال هم توضیح بدهید ) می گویم همه را می گویم ، یعنی مسائلی که الان داریم مساله ساواک بود ، مساله مربوط به بسیج بود ، مساله مربوط به آن اوراقی بود که کارشناسی و ارتباط با دربار بود و یک مساله دیگر ، مساله مدال ، که معین فر از شاه مدال گرفته است . این مساله جالبی است عد هم می گویند مدال درجه پنج هم معمولا وقتی پنجمی را می گویند آدم خیال می کند بله اول نبود است پله پنجمش را هم گرفته است و بالاترینش را اولا مدال را می دهند نه اینکه می گیرند . اما چگونه می دادند ؟ این را توجه بفرمائید چگونه در دوره سابق مدال می دادند ؟ و نیائیم بیخود به نام پاکسازی در ادارات خودمان هر کسی را که در پرونده اش دیدید که در گذشته مورد تشویق و تقدیم قرار گرفته است او را بیاییم اردنگ بزنیم و بیرونش کنیم ، اینکار را نکنیم ببینیم چگونه بوده است و چه شکلی مدال می دادند . اینجا من الان مطالب مربوطش را دارم یک بخشنامه به ادارات می کردند که از خدمات آن کسانی که راضی هستید آنهائی که از نظر اداری ، فنی ، ادمهای منظمی هستند اینها را تا تاریخ فلان اگر می خواهید درخواست مدال و نشان برای آنها بکنید این بشاه مربوط نبود یعنی این یک جریان اداری از پائین بوده . صورت این اشخاص را بدهیدواینه هم صورتش را می دادند و توی اینها این یک قرینه ای میشود اولا روی این مطلب تاکید کنم اگر کسی در زندگیش فقط یک مدال داشته باشد و لاغیر قرینه ای میشود برای اینکه باید بیائیم رویش علامت سوال بگذاریم که ببینیم این شخص چند مرده حلاج بوده است چگونه است ؟ ولی باید نگاه کنیم که برای چه گرفته است ؟ برای چه به او داده اند ؟ و از دست که گرفته است ؟ و آیا در سلامی شرکت کرده است ، در جائی بوده است که از دست کسی بگیرد . باید به این نگاه بکنیم سابقه مربوط به این را بنده از دوستان خواستم چون متاسفانه آدم تاسف می خورد از اینکه وقتی پرونده های اداری را نگاه می کنند بی طرفی را در آن رعایت نمی کنند می آیند نگاه می کنند و می گویند معین فر کارشناس قرادادهای سازمان برنامه بوده است . سازمان برنامه هم یک سازمانی بوده است که تمام این کثافتکاری هائی هم که در این مملکت در زمان شاه سابق شده است سازمان برنامه کرده است بنابراین بیشتر توی قراردادهایش کثافتکاری بوده است پس کی بیشتر از هم مقصر است این کسی که آن موقع کارشناس قراردادها است اما نمی آید نگاه کند این کسی که بوده چه نوشته است و چه قراردادهائی را رد کرده است که اگر فرصت شد من برایتان می خوانم چگونه رد کرده است و چگونه مجبور شده که ردش کند و آزاد باشند یک همچون حالتی هست ، در اینجا هم این شکل است نمی آیند نگاه بکنند ببینند که این آدم در زندگی گذشته اداریش چیزهای دیگری هم موجود است ، توبیخ هم موجود است مقاومت هم موجود است کارهای بزرگ هم موجود است یک دفعه می توانید بروید در دفتر آقای مهندس سحابی که دیروز من آنجا بودم گفتم این کتابهائی که اینجا همه را ردیف کرده ای که مال آن موقع است لااقل بفرست بخانه ما که ما خودمان داشته باشیم حالا من یک مقداری بخشنامه را برایتان می خوانم ‹‹ خواهشمند است دستور فرمائید پیشنهادهای نشان کارمندان خود را ( کی دارد می گوید ؟‌این را آقای هدایتی که وزیر اجرائی کابینه بوده است به وزیری که در سازمان برنامه است می گوید ) اگر برای کارمندانت پیشنهادی دارید تا تاریخ ۲۰ مرداد به نخست وزیری ارسال دارید که ما بررسی کنیم حالا پیشنهاد نشان برای هر شخص طبق مقررات و آئین نامه نشان باید حاوی نکات و مشخصات زیر باشد ››

۱- پیشنهاد برای کارمندانی بعمل آید که مدت ۱۲ سال با صداقت و لیاقت خدمت نموده باشند ( ما ممکن است زیرا این صداقت و لیاقت یک خط بکشیم و بگوئیم حتما باید دست نشانده رژیم بوده باشد . این که نیست آخر در همه جا که نباید این را بگوئیم ، هر کس را که گفتند صادق اس لایق است شما بگوئید حتما وابسته به رژیم است )

۲- کلیه پیشنهادها و فهرستها باید به امضاء وزیر وزارتخانه به نخست وزیری ارسال شود ء فهرست اسامی اشخاصی که برای آنها نشان استدعا میشود باید حاوی نام و نشان ،‌تعیین سالهای خدمت تصدیق حسن سابقه و شرافت اخلاقی و ابراز لیاقت و صداقت در مدت خدمت ضمنا بر حسب دستور جناب آقای نخست وزیر ( ببینید اصلا شاه این مدال را نمی دهد ) از این سطح است که پیشنهاد میدهند و او امضاء میکند که رد میکنند حتی الامکان سعی شود نشان برای کسانی پیشنهاد شود که در نقاط دور افتاده کشور و در شرایط دشوار اب و هوا و زیست به انجام وظیفه مشغول بوده است ، والی آخر . . . بنابراین ملاحظه کنید یک ضوابطی این شکلی بود ، اما از این ضوابط سوء استفاده میشد یعنی در حقیقت یک عده ای اصلا خیال میکردند باید بدنبال این حرفها بیفتند ما که دنبال این حرفها نبودیم اصلا محل نمیگذاشتیم ، میخندیدیم از این سوء استفاده میشد و به فلان منشی به فلان کس میدادند ولی ایا نمیتوانیم قبول بکنیم که از دهها هزار نفر که بموجب اینها داده میشود یک عده افرادی که صادقانه درآن دستگاه خدمت میکردند بدون اینکه نوکر خود دستگاه باشند ممکن بود به اینها هم بدهند به محض اینکه نوکر خود دستگاه باشند ممکن بود به اینها همبدهند به محض اینکه این را دیدیم اینطوری از ادارت بیرونبریزیم ؟ این عملی که دارد بنام پاکسازی میشود که پاکرانی درادارات شده است بنام تصفیه میشود که خرده حساب تصفیه کردن است آیا صحیح است ؟ یا بیائیم اصلا مجددا آن چیزهائی را که گرفته اند مورد بازبینی قرا بدهیم یعنیآن قسمتهائی را که می بینمی شایسته اش بوده اند حتی این حکومت اسلامی هم رویش صحه بگذارد یعنی اگر کسی دردوره گذشته احتمالا آمده واختراعی کرده بود کشف کرده بود وبمو جب آن کشف چیز بدستش رسیده بود واز او تقدیری کرده بودند الان مابه احترام علم وبه احترام دانش و به احترام فن ، نباید بگوئیم چون این تقدیر را آن موقع طاغوت ازاو کرده اس او ر اردنگی بزنیم واینطور که می بینیم از ادارات بیرونشان بیندازمی واینرا بهانه بگیریم و همه اش هم بگوئیم گرفته است واز کی گرفته است ؟ من اینجا یک نکته ای را ( خلخالی- درجه پنج را تو ضیح بدهید ) درجه ۵ یعنی کمترینش .... باید راجع به مساله مربوط به توبیخ خدمتتان عرض کنم که بنده تنها تشویق ندارم البته چند تا تشویق هم دارم ، امضای زیرش هم آقای مجیدی است . آقای مجیدی از من تشویق کرده است که کتاب فلانی را که راجع به زلزله قبر وکارزین نوشته ای بارک الله ، این را نوشته است اگر آن تشویق بداست من مجبورم که الان آن کتاب را بیندازمش دور و بگویم ‹‹ قالب این خشت به آتش فکن ›› یا بگویم از نظر علمی یک اقدامی بوده است که کرده ام اما در قبالش آن کارشسناسی قرار دادها وغیره راکه خدمتتان عرض کردم بگذارید من ی نامه ای را برایتان بخوانم، نامه ها را من که جمع نمیکنم ی عدهای از دوستان من ناراحتند ، باورد کنید بجان بچه هایم من از این جریان ناراحتنیستم باوردکنی بجاندوستانم معتقدم که اجربرایم داشته است با تمام لجن مالی ، تنها چیری که من را ناراحت میکر این بودکه ای لجن مالی وقتیبه اینشکل باشد ممکن است به انقلاب ما لطمه بزند که کسیاینقدر کثیف بوده است ، اینقد ر سابقه سوء داشته است ودر شورا انقلاب ما راه داشته این بد بود از این بابت یک قدری چند شم میشد ولی از بابت شخصی خودم به عنوان اجر ‹‹ ما لسالکم علیه من اجری ان اجر الا علی رب العالمین ›› درمقابل آن همانجائی که گفتم کارشناس قرار داده ها است یک اقائی که اسمش را نمیبرم رئیس من بوده است مینویسد به ‹‹ آقای معین فر کارشناس ارشد دفتر فنی تاریخ ۴۸/۴/۱۰ ، موضوع توبیخ .

بدینوسیله یاد آور میشود که عدم رعایت نزاکت ونظم اداری د رشان یک کارشناس ارشد فنی دفتر سازما برنامه یست لذا بخاطر رفتار ناشایسته شما در محل کار درتاریخ فلان بم.جب این نامه مورد توبیخ قرار میگیرد ›› من هم آن موقع گردنم کلفت بود هم حالا گدنم کلفت است . روزی که دوستان من آقای بهشتی ، آقای هاشمی با اصرار بمن گفتند که تواین عده ای را که اخلالگر تشخیص داده ای وبیرون کرده ای مصلحت است که بکار برگردانیشان ، گفتم تشخیص داده ا وبیرون کرده ا مصلحت است که بکار برگردانیشان ، گفتم نمیکنم چیزی را که صحیح بدانمپای همه چیزش ایستاده ام ، همه بهشتی را میشناسید ، کسی است که درکار خودش خیلی مصر است یعنی مشکل است که اصلا ادم برخلاف میلش رفتار بکند ، چنین حالتی دارد روحه اش این است رفسنجانیمور احترام همه ما است ، مودر احترام من بود وهست گفتند گفتم نه . این است وجز این نیست برای خاطر اینکه تشخیص دادم ، تشخیص دادم مصلحت این است وبعد ان شاءالله اگر فرصت شد برایتان توضیخ خواهم داد آن موقع هم گردنم کلفت بود ، جواب دادم بعدا بعنوان بگدارید اسمش را نگوم ، ‹‹ نامه محرمان شماره فلان شما را دریافت کردم ›› ( اینکار از نظر اداری جالب است آنهائی که اداری هستند میداند کهاصلا خصوصا درآن موقعیت یک آدم گردن کلفت اینطور درکارش هست وبه این شکل نام بنویسد ) نامه محرمانه شما ره فلان شما را دریافت کردم گرچه قبل ازآنکه پاکت نامه محرمانه را بگشایم از متن آن بوسیله چند تن از همکاران اداری مطلق شدم وبه مفهومکلمه محرمانه بیشتر واقف گردیدم ول چون برای اولین بار درعمر اداری خود با چنین نامه ای موجه میشوم وعلت اصلی آنرا مقاومت در براب پاره ای خلافکاریها میدانم . ( ادم رفت وسط صحبتم یک چیز دیگری گفتم . یک عده ای ا زدوستام ناراحت بودند ، رعض کردم من زید ناراحت نبودم ، بمن گفتند بابا اینها در پرونده تو است این را آنها آوردند وبمن دادند )‌ضمن اعلام افتخا از دریافت چنین نامه ای به اطلاع میرساند آن توبیخ را توی اطاق بالای سرم زدم واین جواب را هم بالای سرم و از همه هم دعوت کردم که به دیدن من بیایند ، بین جنابعالی ومن ( به رئیسش می نویسد ) درمورد پاره ای از کارها اختلاف نظر موجود است خصوصا در مورد اظها نظرنسبت به معامله ای که باشرکت مقاطعه کار اسرائیلی یونیکو ویتمن برا ی ساختمان سیلوی سه هزار تنی قزوین انجام می گیرد من د رگزارش مفصلی که فرستادم ثابت کردم که پرداخت دیناری بع عنوان حق الزحمه مهندسی مشاور اموال دولیت است ،( این اعلام جرم است قربان ، نوشتن تین درآن موقع اعلام جرم بود ) جنابعالی اصرار داشتند من نظریه خود را عوض کنم ومن زیر بار نرفتم تصور می رود این امر و عدم قبول تحمیلات مشابه آن باعث گردیده است که جنابعالی به عناوین مختلف درصدد ایذاء‌من برآئید که نمونه روشن آن صدور همین نامه توبیخ است در حالی که اگر شما مطلبی داشتید که توبیخ کتبی مرا ایجاب می کرد حق بود تقاضای محاکمه اداری من را می کردید که اولا حق دفاع از این جانب سلب نگردد و ثانیا در محضر دادگاه روشن کنم که چگونه سعی میشود کارهای خلاف را تحمیل کنند و ما را چه بکنند الی آخر و ما را عاطل و باطل کنند و بیایند به افراد دیگر بدهند ‹‹ باز دو مرتبه عنوان آن شخصی است که ذکر نمی کنم ، می گویم فلانی من شخص مجهول الهویه بدنامی نیستم که اینگونه توبیخها لکه ای در زندگی اداریم ایجاد کند ، برادران عزیز آنهائی که اینجا سروصدا می کنند ، آنهائی که می آیید اینها را می دهید و به آن کسانی که آن پشت هستید ، پشتی ها ، از ۱۵ فروردین به اینطرف باز خطایم با شما است من شخص مجهول الهویه بدنام نیستم که اینگونه توبیخها لکه ای در زندگی اداریم ایجاد کند معتقدم ثبات عقیده و عدم قبول خلافکاری حتی اگر منجر به بالاتر از این حرفها گردد نباید باعث انحراف مرد گردد تشخیص داد بیرون بکنند ، بیرون کند ، معطلش نکند و روی پای خودش بایستد و بشما هم توصیه می کنم اینطور باشید . با تقدیم احترام و دعای خیر برای آتیه شما علی اکبر معین فر . اینگونه سوابق شاید بیشتر از نیمساعت دیگر وقت نداشته باشم .

توکلی – بیست دقیقه .

معین فر – نه ، اشتباه کرده اید آن موقعی که من آب می خوردم و می خندیدم اینها را هم به حساب آورده اید ( خنده نمایندگان ) من خیلی حرف دارم و متاسفم که وقت شما را دارم می گیرم ، وقت مجلس را دارم می گیرم ، این حرفها را می زنم که بخودم مربوط است ، حق نیست من اینکار را بکنم ، استاد عزیزم مهندس بازرگان گفت معین فر تو خودت ، از خودت دفاع نکن . برای خاطر اینکه نمی توانی همه مطالب را بگوئی ، ایشان حسن ظنش در من زیاد است خیال می کند من آدم خیلی خوبی هستم ، خیلی نه ، خیال می کند آدمی هستم یک همچون چیزی و گفت تو بالاخره نمی توانی حرفهایت را بزنی بگذار دیگری بگوید ، گفتم نه ، آن چیزی که بنظرم می رسد ، می گویم آن جائی که الان دارد برخورد می کند می گویم چون وقت کم است زیاد معطل نشوم ، صنعت نفت را نجات دادیم در مملکت الان تنها صنعتی که می چرخد و خوب می چرخد و با تمام توطئه ها ، انفجاراتی که میشد ناراحتی هائی که ایجاد می کردند پرونده سازیهائی که میشد یک فرد نه ، یک فرد را نمی خواهم بگویم من به عنوان یک آدمی بودم که فقط روی حرف خودم ایستاده بودم یک عده ای بودند توانستند نگهش دارند فرصت نداریم که نشانتان بدهم زمستان برما چه گذشت با ما چه کردند ؟ آن موقعی که یکجا می رفتند تبلیغ می کردند که مواد سوختی نیست و جمهوری اسلامیتان اینطور شده است ، که در رشت و این طرف و آن طرف مردم را هیجان زده بکنند و از آنطرف در پالایشگاه آبادان یک مرتبه هفت لوله را در آن واحد منفجر کنند و ما بهر ترتیبی که شده بگذرانیم و گذراندیم و این خدا بود که کمک کرد و الان پالایشگاههای مملکت در بالاترین ظرفیت است ولی باز نمی گذارند که بشما خواهم گفت و اعلام خطر هم می کنم یک عده ای در پالایشگاهها بودند قداره کش بنام انجمنهای اسلامی ، این حرفها چیست ؟ آن موقعی که انجمن اسلامی در این مملکت راه افتاد این ما بودیم که راه انداختیم این مرد بود که راه انداخت ( اشاره به آقای بازرگان ) آن موقعی که اصلا کسی اسم انجمن اسلامی را نمی فهمید ، ان موقعی که در دانشگاه تهران بما می خندیدند اگر می گفتیم مسلمانیم ، اگر ما رفته بودیم گفته بودیم آقای مهندس بازرگان شما رئیس دانشکده هستید و یک اطاق برای نمازخانه بگذارید ، نمی دانم قالی آنرا هم از منزلش یا جای دیگری آورد که من اطلاعی ندارم افراد می رفتند یواشکی همدیگر را خبر می کردند که یک جائی هم هست که میشود نماز خواند ناراحت نباشید یک عده ای می ترسیدند که هو بشوند ، مسخره بشوند وقتی کسی می خواست وضو بگیرد مواظب بود که مبادا یک کسی ببیند ، ما به انجمن اسلامی معتقد بودیم و معتقد هستیم قبل از انقلاب بود اینقدر رشد نکرده بود خیلی چیزها بعد از انقلاب رشد کرده است یکی هم همین انجمنهای اسلامی که در صنعت نفت هست چه تعداد زیادی مسلمان پیدا کرده است ، البته ما خوشحالیم ، شوراهائی که هست و انجمنهائی که هست پشتش را بنده نگاه میکنم ، بنده آدم کم هوشی نیستم و خیلی هم با هوش نیستم ولی یک هوش متوسطی دارم و افراد را می بینم قداره بند چاقوکش ، شعبان بی مخ به عنوان دبیر کارگران ، دبیر شورای اسلامی کارگران راه می افتد همه متخصصین را بیرون میکند فقط هم می بیند که الان یک گرایشی هست بعنوان اینکه متخصصین طاغوتی را بزدائیم همه را میخواهد بزداید و همه را میخواهد نابود کند . موحدی ساوجی – کسانیکه والله اینجا نیستند تا از خودشان دفاع کنند چرا اسم میبرید ؟ ( همهمه نمایندگان )

رئیس- بین الاثنین صحبت نکنید ، بگذارید حرفشانرا بزنند .

معین فر

[ویرایش]

سلام علیکم ، انجمنهای اسلامی این چنین هستند ، بنده اینجا مدارکی دارم افرادی هستند که پرونده منافی عفت دارند ، چافوکشی دارند رئیس پالایشگاه را میآید کتکش میزند بیرونش میکند قدرتمداری میخواهد بکند ، بنده بیرون کردم و خوب کردم و اگر باشم باز هم بیرون میکنم و بهیچوجه بکسی اجازه نمیدهم . اولا آن نکته ای را که برادرم دکتر یزدی اینجا گفت حق این بود که من تذکر میدادم هر کاری را کردم که بجای خودش هم باید بیایم بحث کنم به عنوان یک مدیر کردم و به عنوان مدیر حق داشتم و تازه اگر کسی ایرادی داشته باشد باید بمدیریت من داشته باشد چه کسی گفته است یکی از شرایط نمایندگی این است که کسانی که در اینجا می نشینند مدیر خوبی برای نفت باشند چه کسی چنین حرفی زده است تازه آخرش این است که مدیر خوبی نیست که من معتقدم ما خوب انجام دادیم و جالب انجام دادیم و خدا را شکر میکنم که انجام دادیم . وقتی که فهمیدم این عده رئیس کل پالایشگاههای مملکت را برای قدرت نمائی کتک زده اند ، برای اینکه پالایشگاه در اختیارشان باشد یعنی آن بدبختی ای که موجود بود که موجود بود که تولید پالایشگاه آبادان از چهارصد هزار بشکه در روز نمیتوانست تجاوز کند ، بالا نمیرفت برای اینکه هر روز یک قشقرقی در پالایشگاهها و در جاهای دیگر راه می انداختند وقتی که اینها را بیرون کردیم حالا می بینیم در این مدت بالای ششصد هزار بشکه رفته است چکار باید میکردیم ، تحویل دادگاه میدادم . دادگاه دادگستری قرار عدم صلاحیت صادر کرد و گفت از جرایم انقلابی است و باید به دادگاه انقلاب مراجعه بشود دادگاه انقلاب هم گرفت موقعی که برادرم آقای رفسنجانی و اقای بهشتی اصرار داشتند که اینها آزاد بشوند گفتم آزادی اینها بمن مربوط نیست من در کار قضائی دخالت نمیکنم ولی به عنوان یک مدیر اجازه نخواهم داد وارد پالایشگاه بشوند یک همچون حرفی زدم و محکم هم زدم و محکم هم ایستادم و خدا رحمت کند پدر من را که چنین خوئی را به صورت ارثی به من داده است . ( یکی از تماشاچیان – پس چرا پسر اویسی و زاهدی را بیرون نکردید ).

رئیس- کجاست این آقا را بیرونش کنید حق ندارد آنجا بنشیند .

معین فر – این صدای آشنا بود بگذارید این صدای آشنا را هم برایتان بگویم داستان برایتان بگویم ، داستان واقعی است . نمیخواهم اسم ببرم موقعی که من به وزارت نفت منصوب شدم اول رفتم سازمان برنامه که برادرم عزت سحابی را معرفی کنم . هنوز از در خارج نشده بودم که به وزارت نفت بروم دیدم یکنفر آمده جلو سلام و علیک و هی تعظیم و .. . که آقا بگوئید این صد و پنجاه هزار تومان ما را بدهند گفتم من چه میدانم چیست حالا ؟ گفت نه آقای نزیه باید همان آخر سر امضا میکرد و نکرد همین مانده است گفتم بگذار برادر آخر ببینم چه میشود من بررسی میکنم چون اصلا نمیدانم تو چه میگوئی که صد و پنجاه هزار تومانت را بدهم چشم حالا بگذریم از اینکه یک ناراحتی قلبی پیدا کردم و در خانه افتادم و در خانه هم چقدر مزاحم بود ، با چه ترتیب گفتم آقا بیاورید ببینم این مطلب چیست ؟ گفتند سوابق را بیاورید ، در دستگاههای اداری مملکت سوابق جالب است سوابق این بوده است که اقبال یک آدمی را آن موقع اخراجش کرده است و تمام حق و حقوقش را هم داده است حالا بیرون کردنش صحیح بوده یا نبوده است بحث دیگری است نمیدانم ولی مطاق قانون تمام حق و حقوقش را داده است بعدا میآید ، چون فکر نکنید کسی سابقا نمیتوانست رئیس اداره ای یا وزیری را اذیت کند اصلا دستگاه را طوری کرده بودند که یک عده ای را آزاد میگذاشتند که درست مثل کریم شیره ای که همه رجال زمان ناصرالدین شاه را از احترام می انداخت حتی آنها را پر و بال هم میدادند حتی ‹‹ اقبال ›› هم یک عده ماجرا جو داشت که اینقدر اذیتش میکردند مجیدی هم داشت ، و امثالهم این شخص میآید و میگوید ‹‹ من را بی جهت بیرون کرده اند ›› میگویند خیلی خوب و بی جهت کمکش میکنند. وام مسکن باو میدهند یک طوری دست به گلو وگوشش می کشند ومی گذرد تا اینکه اقبال می میبرد ، انصاری می اید انصاری که می آید باز شروع می کند به باجگیری کردن وسرکیسه کردن اوضاع عو ض میشود دوره انتظام که چیزی نبوده است نمی دانم به آن هم فشار آروده است یا نه تا اینکه آقا ی نزیه می آید بهرحال چکار می کند ؟ اینها دیوانه میشوند بهخانه این اشخاص حمله می کنند کسی بوده است که من خجالت می کشم جلو این خواهرانی که اینجا هستند این مطالب را بگویم کسی بوده است که به اطاق منشی این آقایان میرود ولخت ومادرزاد میشود چنین حالتی بوجود می آورد یعنی با یک بی آبروئی با یک فحاشی ، همان کسی که گفتند ‹‹ فحش داده بود ›› که من باوگفتم اجرداری به این شکل بوده است اینها می نشینند ، تصویب می کنند ومی گویند با او مقابله کنید صدو پنجاه هزار تومان به او بدهیم بشرط اینکه به محضربرود ، یک اقرار نامه بنویسد ( که این پول رسید ودیگر من مزاحم هیچیک از افراد شرکت نفت نخواهم شد ) اینکاری است که آنها کرده بودند گفتم چه ؟ صدو پنجاه هزار تومان بدهم به کسی نمی دهم … اما راجع به آن افرادی که اینجا کفته شد مقادیر زیادش دروغ است . زیبنده نادری نامی ، را گفتند اصلا کسی که وزیر یکدستگاه است وصدهزار نفر عضو دارد . حالا میداند که زیبنده نادری در کجا است برادر عزیزم آقای حائری فومنی خدا پدرت را رحمت کند . خدا رحمت کندمرحوم آقا شیخ جواد را من پسر حاج معین هستم ، مرا می شناسید ؟ عرض میشود که تو اگر کسی را داشتی ، تو اگر برخورد کردی به یک صورت جلسه ای که یک عده بهائی بوده اند وچه کرده اند و چه کرده اند ؟ من اولی بوده ام که بمن بدهید بیائید و بگوئید که من درست بکنم بمن باید می رسید بمن باید این حرف را می زدید من که نشنیده ام وبرای اولین باری است که می شنوم که میگویدچنین صورت جلسه ای بوده است پس برادرم کمک کردن چیست ؟ بیائید دست بدست همدیگر بدهیم ، نیائید همدیگر را تخریب بکنیم . من به درک و امثال من به درک همه مان بمیریم ولی نکنید اینکار را یک مطلبی که الان خیلی رایج شده است این تخصص زدائی است که برای مملکت خطرناک است که اگر فرصت داشتم برای شما توضیح می دادم که من دارم این مطلب را می گویم . مسلمان هستم مسلمان متخصص هم هستم ولی متخصصینی که الان داریم مادامیکه ضد انقلابی بودن آنها اثبات نشده است ومادامی که یک عده مسلمان متخصص ندارید جایش بگذارید بیرونشان نکنید من چقد ر آدم سراغ دارم که استعفا کرده اند بگذارید من نامه ای را بخوانم .

رئیس- شما هفت دقیقه دیگر وقت دارید .

معین فر- هفت ویا هفتاد دقیقه هرچقد ر، وقت بمن بدهید حرف می زنم این عکسها را از آقای رئیس می خواهم ببینید ولی باید چشم تان را ببندیدت ( عکسها به نمایندگان نشان داده شده ) عکسهای گردانندگان شورایهای اسلامی که ویسکی ، خانم ، رقص دران هست این سوابقی است که موجود است هی می آیند و می گویند انجمن اسلامی هی می آیندومی گویند انجمن اسلامی واسم اسلام را می گذارند . دروغ است.

قهرمان رحمانی – اگر دروغ است ووجود خارجی ندارد این شکایات و نامه های جهاد – کمیته – دادسرا و انجمنهای اسلامی پس چیست ؟

یونس محمدی – چرا توهین می کنید ؟ (‌اشاره به معین فراین انجمنهای اسلامی همانهائی هستند که اعتصابات راقبل از انقلاب رهبری می کردند و بعد از انقلاب جلو اعتصابات چپ ایستاده اند شما با تضعیف اینها به گروههای چپ امکان رشد می دهید .

نصراللهی – شما حق ندارید اینطور صحبت کنید .

خلخالی – قدری بیشتر توضیح بدهید تا مطلب روشن بشود .

رئیس- شما هم اینطور بحث ها راعنوان نکنید .

معین فر – خیر ، من آزادم صحبت بکنیم بگذارید این مطالب را بگویم این چه مسخره بازی است که بنام اسلام داریم اسلام ر می کوبیم بگذارید آزاد باشیم بنام اسلام است ولی پشت سرش کمونیستها هستند. اما یک جائی که بیش از همه جاها بعنوان شورای اسلامی علیه معین فرافشاگری کردند درتلویزیون ابادان واهواز بود یک عده ای ان شاءالله خدا هدایتشان بکند نمایشگاه واز این قبیل کارها براه انداختند خواستند خائنین را معرفی کنند این جاهائی است که منحل شده است ، اگر بخواهید یکی یکی برایتان می خانم چه کسی منحل کرده است ؟ امام جمعه اهواز دادستان انقلاب اهواز، چرا منحل کرده است ؟ برایتان می خوانم ببینید چه می نویسد . همین دیشب یک انجمن اسلامی بوده است که این انجمن اسلامی اولین کاری که کرده است نجس دیگری که درشرکت نفت پیدا نکرده است من وارد آن ماجرای نفت وچه شده به این مملکت ؟ اوپک چه کرده است ؟ درکاراکاس چه کسانی را به زیر درآوردیم من نمی خواهم وارد آن مطالب بشوم ونباید بشوم واگرفرصت بود می آیم ویکی یکی برایتان تعریف می کنم ما بودیم که امپریالیزم را به زانو درآوردیم من وارد آن قضیه نمیشوم کسی که آن شخصیت بین المللی را پیدا کرده است یک چهره شناخته شده ای است . برای اینکه دشمن شاد بشود . برای اینکه زکی یمانیها از دستش راحت بشوندانجمن اسلامی اش که دست جنبشی ها است این تلفونگرامی است که الان برایتان میخوانم درجلسه ساعت پنج بعد ازظهر روز ۱/ ( زنگ زئیس – سکوت نمایندگان )/۵۹ دراهواز با حضور انجمن اسلامی صنعت نفت اهواز ( یعنی همان کسی که مرا پاکسازی کرده بود ) پاکسازی میکند بعد هم درداخل خبرگزاری پارس اینها افرادی دارند وچون این باید روی تلکس برود که درسطح جهانی پخش بشود که وزیر نفت ایران بوسیله هیات پاکسازی کنار گذاشته میشود وتمام آن ضربه هائی که ما زده امی دیگر هیچ باید بهآن جاها برسد . این انجمن بود که اینکار را کرده بود حالا شورایش هم که علیحده منحل شده بود هیچ ، این مربوط به انتخابات دیشب است چون رفته اند وحالیشان کرده اند رفته اند وگفتند برادران مسلمان چه کار دارید میکنید ؟ با چه کسی دارید می جنگید ؟ با خودتان ؟ با دین تان ،‌با انقلابتان ، چه کار دارید میکنید ؟ مگر امام نفرمودند ‹‹‌اسلامی باشید ›› چرا این کار را میکنید ؟ میگوید که تجدید انتخابات کرد وافرادی که در طول تشکیل انجمن بعنوان شورا بودند آنها را از سمت برکنار کردند این تلفون گرامی است که الان دارم مربوط به پنج بعدازظهر بوده است با حضور نماینده دفتر تبلیغات امام از قم که تجدید انتخابات شد افرادی که دوباره انتخاب شده اند عبارتند از آقایان : کریمی ، نور محمدی – بهاروند ، علی پور و درویش هستند و افرادی چون محمدزاده ، کمائی و دیگران اینها افرادی بودند که جنبشی بودند و آنجا را میگردانیدند ؤ اینها روشن است بعد از این حاضر به تحویل کلید و وسایل و مهر انجمن نشده اند که با میانجیگری نماینده دفتر امام نیز حل نشده است و با میانجیگری روحانیت مبارز اهواز مساله فیصله پیدا کرده است . لازم به توضیح است که این انجمن اسلامی در اهواز مرکز اتحادیه انجمنهای اسلامی صنعت نفت است یعنی همان کسانی که این چیزها را مینویسند اما برای اینکه حقی از کسی ضایع نشود فکر نکنید هر کسی در این انجمنها بود حتما یک عیبی برایش بوده است ، اینطور نیست چون تعداد اینها زیاد است جامعه اسلامی دارند انجمن اسلامی پالایشگاه تهران دارند ، تعداد اینها زیاد است بعضی از اینها خوب هستند و بعضی دیگرشان شلوغ کارند ولی یک عده ای مهر اتحادیه دستشان است و هرچه بخواهند می نویسند و بهر شکلی که بخواهند اهانت میکنند من فکر میکنم که اگر بخواهم زیاد وارد صحبت بشوم خیلی خواهد شد با وجود اینکه مطلب زیادی دارم جناب آقای رئیس شاید دو ساعت و نیم وقت لازم داشته باشم که عرایضم را بکنم از من سوال کرده اند که ‹‹ در مورد تخصص خودتان در زلزله توضیحی بدهید ›› نمی خواهم توضیح بدهم و همچنین راجع به افراد سوالات دیگری هم شده است ، سوال شده است که معین فر آقای شاپور راسخ بهائی را بازنشسته کرده است عجب . معین فر که کار خوبی کرده که ایشان را بازنشسته کرد . در موقعی که حکومت موقت شد و معین فر به وزارت نفت رفت او بود که همه اینها را بازنشسته کرد چه وقت قانون پاکسازی گذشت ؟ و چه وقت گفتند پول ندهید ماههای بعد ، بنده بودم که اینها را بازنشسته کردم با وجود این بنده پول فرستادم ) یعنی بنده همه کارم را کنار گذاشتم و گفتم که پول برای این اشخاص بفرستید ؟ این حرف صحیح است ؟ سایرین هم بهمین شکل است دلم نمیخواهد زیاد وارد صحبتهایش بشوم بنابراین تنها خواهشی که بنده دارم این است که جناب رئیس دستور بفرمایند به مخبر کمیسیون که آن نظریه ساواک را که البته چیز مهمی نیست بخوانند .

رئیس- شما خودتان سه دقیقه وقت دارید ، بخوانید .

معین فر – این نامه را شما بخوانید .

رئیس- به دیگری هم میتوانید واگذار کنید که بخوانند .

معین فر – بسیار خوب آقای توکلی شما بخوانید .

توکلی – بسم الله الرحمن الرحیم ، مرکز اسناد ملی انقلاب اسلامی ایران نام ونام خانوادگی علی اکبر معین فرنام پدرحسین مشخصاتش را گفته اند میزان تحصیلات مهندس راه وساختمان وکارشناس زلزله ، مشاغل مهم وگذشته رئیس دفتر تحقیقات واستانداردهای فنی سازمان برنامه درسال ۴۹ گرایشهای سیاسی وارتباطات حزبی نامبرده فردی مذهبی و مرتبط به نهضت آزاد معرفی شده است ودر انجمن اسلامی مهندسین نیز عضویت داشته است سوابق ومحکومیت سیاسی ندارد ارتباط با رژیم ندارد نوع همکاری با ساواک ندارد کیفیت ، دفعات ومقاصد مسافرتهای خارج ازکشور … درسال ۴۵ جهت ماموریت اداری به هند ، ژاپن ، ترکیه ، ودر مرداد ۵۰ جهت گردش به فرانسه ودرسال ۵۱ جهت ماموریت اداری به ورومانی وانگلستان ودر سال ۵۳ جهت ماموریت به شوروی وچندین کشور دیگر رفته است .

ملاحظات . گزارشهای خرداد ماه ۴۳ حاکی است که نامبرده درجلسات مسجد هدایت شرکت می نموده است وبااعضای نهضت آزادی رابطه نزدیک داشته است درسال ۴۵ هنگامی قصد مسافرت به ترکیه وهند را داشته است به ساواک احضار شد ودرمصاحبه ای که با نامبرده بعمل می آید وابستگی خود را به نهضت آزادی رد کرده است واظهار داشته است .

معین فر- راست گفتم ، ‹‹ یحب الصالحین ولست منهم ›› پس این را بدانید .

توکلی – واظهار داشت که از دوران دانشجوئی فقط با اقای مهندس بازرگان آشنا شده وهمراه ایشان از موسسین انجمن اسلامی بوده است که ارتباطی به نهضت آزادی نداشته است نامبرده درادامه بازجوئی فعالیتهای خود رامذهبی خوانده است واز دوستی خود با عده ای از اعضای نهضت آزادی که جنبه سیاسی نداشته است سخن گفته است لذا با سفرش موافقت شده است بعد گزارشی رسیده که نامبرده در نیویورک چند بار با محمد نخشب ملاقات کرده است بنابراین مجددا در بهمن ۴۵ به ساواک احضارشده است ودرمصاحبه ای که باوی بعمل می آید اظهار داشته است که ملاقات من با نخشب جنبه دوستانه داشته است وهیچگونه مذاکره سیاسی بین ما صورت نگرفته است . نامبرده گاهی درمجمع عمومی شرکت سهامی انتشار که تعدادی از سهام آن را داشته است شرکت می نموده وهمچنین درانجمن زلزله شناسی آمریکا عضویت داشته است دراسفند ۵۲ با عضویت ایشان درانجمن ایرانی مهندسان محاسب بخاطر رابطه اش با اعضای جبهه ملی ونهضت آزادی مخالفت شده است درسال ۵۳ آکادمی علوم شوروی برای مطالعات پیش بینی زلزله ازنامبرده دعوت بعمل می اورد درنتیجه به ساواک احضار ومجددا همان مصاحبه های قبلی باایشان بعمل می آید نامبرده ارتباط خود را با نهضت تکذیب ولی عضویت درانجمن اسلامی مهندسین را تایید می نماید براساس نظریه ساواک که ایشان را از مهندسین بسیار وارد ومحقق معرفی نموده است که تحقیقاتش در زمینه زلزله درمجامع بین المللی مرتبا مورد توجه بوده است وحتی ا زجانب ‹‹ یونسکو›› تحقیقاتش چاپ ودرسراسر جهان منتشر میشده ،‌وهمچنین فردی بسیار متدین ومومن به گفتار وکردار خویش که دارای اعتقادات شدید مذهبی بوده است معرفی شده است .

معرفی زاده – وقت ایشان تمام شد .

رئیس- قطع کنید ، دیگر ادامه ندهید .

معین فر – بهرحال من مطلب دیگری ندارم که عرض کنم جز اینکه سوءتفاهم روی همه اعضای انجمنهای اسلامی نشود ، همانطوریکه عرض کردم خیلی از اینها خوب هستند فقط بایدسعی بشود که آلت دست قرار نگیرند ،مساله آخری که دارم این است پریروز که خدمت برادرم اقای رهامی نشسته بودم ، ایشان ازمن کارت خواستند موقعی که برای نماینده گلپایگان رای گیری میشد بنده بایشان کارت دادم وقتی که دستشان دادم دیدم دو عدد کارت بهم چسبیده است متوجه شدم که این اشتباه ممکن است صورت بگیرد بنابراین برای خاطر اینکه این اشتباه تکرار نشود تقاضای رای علنی می کنم .

معرفی زاده – یک سوال دارم .

رئیس- سوال ندارد ، آئین نامه اجازه نمی دهد .

معرفی زاده – ما با این اشخاص باید چکار بکنیم ومدارک را به چه کسی بدهیم آقای صباغیان با هوید ا وباشاه سابق عکس دارد .

رئیس- آقای معرفی زاده بفرمائید بنشینید تذکر می دهم بنشینید این شلوغیها نتیجه معکوس دارد این سبک کارهایتان به هیچ درد نمی خورد . تعداد ۱۹۳ نف رحاضر د رجلسه هستند گلدانها را برای رای گیری ببرید . منشی – ایشان تقاضای رای علنی کرده اند .

رئیس- جمعا ۱۸ نفر هم تقاضای رای مخفی کرده اند .

معین فر- منهم به احترام آنها تقاضای رای مخفی می کنم .

رئیس- به این اعتبار همه می توانند رای بدهند حتی آنهائی که اعتبارنامه شان تصویب نشده است می توانند رای بدهند کارت کبود علامت مخالفت سفید علامت موافقت وزرد علامت ممتنع است.

رئیس- اسامی غائبین را هم بخوانید .

منشی – قبل از اینکه اسامی غائبین را بخوانم از مسوولین کمیسیونها درخواست میشود که وقتی اعلام جلسه رسمی برای تشکیل جلسه کردند اسامی غائبین شان را لطف کنندکه در جلسه علنی خوانده شود ودر پرونده منعکس بشود وتاخیر کنندگان روز چهارشنبه ۲۹/۵ /۱۳۵۹ عبارتنداز :

اقا محمد شجاعی از زنجان – آقای احمد همتی زا مشکین شهر آنهائی که تاخیر غیر موجه داشتند آقای امام کاشانی از کاشان ۲۵ دقیقه – آقا ی حججی از میانه ۲۵ دقیقه – آقای دکتر سید محمد باقر لواسانی ا زتهران ۲۵ دقیقه – اقای هراچ خاچاطوریان از ارامنه جنوب ۳۰ دقیقه – آقای هاشمیان ۳۰ دقیقه – آقای ازرفسنجان – اقای باهنر از تهران ۳۰ دقیقه – آقا ی حجازی ازتهران ۳۰ دقیقه – آقای معادیخواه از تهران ۳۵ دقیقه – اقای محمد صادق حائری از شیراز ۳۵ دقیقه اقای علی اکبر ناطق نوری از تهران ۸۵ دقیقه . اسامی ناطقین قبل از دستور جلسه بعد عبارتند از : آقای قائمی – آقای قهرمان رحمانی – اقای اسدی نیا – آقای دری نجف آبادی . رئیس- نتیجه استخراج آراء درباره اعتبارنامه آقای معین فر، همانطور که خاطرتان هست ما تعداد حاضرین را که ابتدا اعلام کردیم ۱۹۳ نفر بودند در وسط رای گیری دو نفر اضافه شدند که مجموعا ۱۹۵ نفر شدند بعضی از اقایان احتمالا روی صندلی خودشان نمی نشینند دراطاق ضبط یکی چراغ سبز روشن می شود وکسی که روی صندلی خودش باشد نشان میدهد وصندلیهای خالی را روشن میشود وکسی که روی صندلی خودش باشد نشان میدهد وصندلیهای خالی را نشان نمیدهد مجموع اوراق رای که اینجا آمده بود ۲۰۱ رای بود که بیرون آمده آرای سفید است بنابراین ، این شش رای سفید را ما بحساب اقای معین فرنیاوردیم وآنها را کنار گذاشتیم ونتیجه باقیمانده که درگلدانهاست وآنها را شمردیم مجموع آنها ۱۹۵ رای بود آراء موفق ۱۵۳ رای . ارای مخالف ۲۵ رای ارای ممتنع ۱۷ رای . بنابراین اعتبارنامه آقای معین فرتصویب شد ( تکبیر نمایندگان ) .

قرائت نامه آقای نخست وزیر درمورد معرفی اعضای کابینه

[ویرایش]

- اما دو مطلب کوچک دیگر داریم یکی اعلام جلسه بعد است ویکی گزارش کار جناب اقای رجائی نخست وزیر است آقایان اطلاع دارند که درقانون اساسی زمانی بعنوان مهلت بین اخذ رای تمایل ومعرفی کابینه معین نشده اما د رآئین نامه داخلی مجلس بعد از رای تمایلی که مجلس میدهد تعیین شده است که درظرف ده روز نخست وزیر باید کابینه اش را معرفی کند آقای رجائی درتاریخ ۵۹/۵/۲۹ یعنی یکروز قبل از انقضای مهلت آئین نامه حکم نخست وزیریشان را از دست جناب آقا ی بنی صد ررئیس جمهور گرفتند واین روز چهارشنبه بوده صبح پنجشنبه این نامه را از طرف دفتر نخست وزیری به مجلس شورای اسلامی رسیده یعنی درست روز دهم این نامه آمده .

‹‹ بسم الله الرحمن الرحیم – ریاست محترم مجلس شورای اسلامی››

با امید بیاری خداوند متعال ودر ظل توجهات ولی عصر حال که با دریافت ابلاغ رسمی مورخ ۵۹/۵/۲۹ ریاست جمهوری به نخست وزیری جمهوری اسلامی ایران منصوب شده ام آمادگی خود راجهت معرفی کابینه اعلام میدارم امید اینکه خداوندهمه ما را درخدمت به اسلام ومسلمین یاری فرماید .

محمد علی رجائی – نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران

این نامه پنجشنبه به ما رسید با زمطلب روشن است طبق قانون اساسی قبل از اینکه کابینه به مجلس بیاید باید بتصویب ریاست جمهوری برسد ایشان روز پنجشنبه تلفنی با جناب آقای بنی صدر صحبت کردند آقای بنی صدر که درکرمان تشریف داشتند ( درمسافرت بودند ) گفتند که شما اسامی کابینه تان را بدهید و من از مسافرت که برگشتم نظرم را میدهم دیشب آقای بنی صدر تشریف آوردند و امروز آقای رجائی با اقای بنی صدر ملاقات داشتند و مقداری هم روی مسائل کابینه صحبت کردند و نقاط کوچکی هست که باید توافقشان کامل بشود بنابراین ایشان امروز نمیتوانستند کابینه شان را بطور رسمی به مجلس معرفی کنند ان شاء الله در فاصله این جلسه و جلسه بعدیمان که روز سه شنبه است این کار تکمیل خواهد شد و شاید احتمالا دو جلسه آینده ما مربوط به مساله کابینه باشد .

اعلام زمان جلسه آینده و پایان جلسه

[ویرایش]

رئیس- اما اگر هم ما بآن نقطه نرسیم باز روز سه شنبه ساعت ۹صبح جلسه علنی خواهیم داشت و از طرف کمیسیون تحقیق به ما اطلاع داده اند که پرونده آقای سلامتیان تکمیل شده ( دکتر یزدی – هنوز به من نداده اند )( خلخالی – تکمیل شده امضاء کرده ایم و آماده است ) مخبر اطلاع نداد ولی اقای حقانی امضاء کرده اند و فرستاده اند .

سلامتیان – امیدوارم پس از چند ماه طلسم این پرونده باز شود .

رئیس- ان شاء الله باز شود و ما باین تذکر امیدواریم در این فاصله گزارش آنرا بدهند چون هنوز گزارش رسمی آن بمن نرسیده یعنی مخبر کمیسیون تحقیق گزارش آنرا نداده ولی ما چند ماده واحده داریم که با دو فوریت تقدیم مجلس شده که در دستور برنامه امروز مجلس گذاشته بودیم که جزو اولین برنامه روز سه شنبه خواهد بود . جلسه را ختم میکنیم .

( ساعت سیزده و ده دقیقه جلسه پایان یافت )

رئیس مجلس شورای اسلامی – اکبر هاشمی رفسنجانی[۱]

جستارهای وابسته

[ویرایش]
  1. http://ical.ir/index.php?option=com_mashrooh&view=session&id=37&Itemid=38