لاهوتی (قطعهها و منظومهها)/سرای تمدن
ظاهر
دیوار رخنه داری و طاقی شکافته،
پوشیده سقف آن همه از تار عنکبوت
هرگونه مور و مار، در آن راه یافته،
صحنش پر از مهابت و تاریکی و سکوت.
برجی قدیم و کهنه و پوسیده و بلند،
ارکان آن شکسته و از هم گسیخته،
هرگوشه قطعه-قطعه ستون های ارجمند
از جای خود برآمده، بر خاک ریخته.
در سرستون و سردر و ایوان سقف آن
با خط زر نوشته هزاران کتیبه ها،
اما سیاه گشته و یکسر شده نهان
در زیر دود، آن همه آثار پربها.
ها، یک کتاب پاره!
بخوانیم، از این کتاب
شاید شود پدید که این خانه مُلک کیست...
پوسیده...
آه،
بلکه بود چشم من به خواب...
این خط... بدون شبهه، بلی، خط فارسیست...
آه،
این بنا، تمدن تاجیک بوده است،
آن خانه ای که نور فشاندی به کائنات.
از بهر این سرای فلک سای پرشکست
نبود به غیر راه لنینی ره نجات.
دوشنبه، ژوئن ۱۹۲۵