لاهوتی (قطعهها و منظومهها)/جنگ آدمیزاد با دیو
ظاهر
ارتش آلمان، هنر جز قتل و ویرانی ندارد، | در تمام هستی اش، آثار انسانی ندارد. | |||||
خون خورد، غارت برد، آتش زند، ناموس ریزد، | رحم، بر ایرانی و شفقت به تورانی ندارد. | |||||
صد هزاران جنس خود را، زنده چون سوزاند آدم؟ | این شقاوت، هیچ یک از جنس حیوانی ندارد. | |||||
در جهان، خواهد به این وحشت، جهانبانی نماید؛ | هیچ ملکی گوئیا در این جهان، بانی ندارد. | |||||
مرد، آن باشد که بر ضد چنین اردوی وحشی | بی تزلزل جنگد و یک مو گرانجانی ندارد. | |||||
جنگ ما، میدان آدم ها بود بر ضد دیوان، | هندی و بالکانی و روسی و یونانی ندارد. | |||||
لایق نام بلند آدمی نبود، هر آن کس | سعی در نابودی گرگان آلمانی ندارد. |
ستالین آباد، ژانویهٔ ۱۹۴۲