لاهوتی (قطعهها و منظومهها)/اجرای پیمان
ظاهر
وقت راحت نیست، یاران، من به میدان می روم. | من به میدان، از برای حفظ جانان می روم، | |||||
ای صنم، زان دم که با روی تو گشتم آشنا، | حُسن بی آلایشت را جان من شد مبتلا، | |||||
دل به مهرت داده، بستم با تو پیمان وفا، | گفتمت، گردم بلاگردان تو را، از هر بلا. | |||||
وقتش آمد، از پی اجرای پیمان می روم. | من به میدان از برای حفظ جانان می روم. | |||||
تا نسازد پای ناپاکان، لگد خاک تو را، | تا نگیرد دست دشمن، دامن پاک تو را، | |||||
تا نپراند خزان، رنگ طربناک تو را، | نفکند تا ظالم از تن، دست چالاک تو را، | |||||
من به عزم دفع هیتلر تیغیازان می روم؛ | رو به میدان، از برای حفظ جانان می روم. | |||||
کار ما حق است و سستی نیست در وجدان ما، | با وطن محکم بود پیمان جاویدان ما، | |||||
کوه را از هم شکافد زور بی پایان ما، | در هنر همتا ندارد خلق عالیشان ما. | |||||
در ظفر کردن به دشمن، پر ز ایمان می روم. | من به میدان از برای حفظ جانان می روم. | |||||
غم مخور، دلبر، دلی بیباک و رویین با من است، | بهر یاران مهر و بهر دشمنان کین با من است؛ | |||||
علم نورافشان و نصرت بخش لنین با من است؛ | رهبری در جنگ، مانند ستالین با من است؛ | |||||
من به عزم رزم و پیروزی به میدان می روم؛ | من به میدان، از برای حفظ جانان می روم. |
تاشکند، ژوئن ۱۹۴۱