پرش به محتوا

لاهوتی (قطعه‌ها و منظومه‌ها)/اجرای پیمان

از ویکی‌نبشته
  وقت راحت نیست، یاران، من به میدان می روم. من به میدان، از برای حفظ جانان می روم،  
  ای صنم، زان دم که با روی تو گشتم آشنا، حُسن بی آلایشت را جان من شد مبتلا،  
  دل به مهرت داده، بستم با تو پیمان وفا، گفتمت، گردم بلاگردان تو را، از هر بلا.  
  وقتش آمد، از پی اجرای پیمان می روم. من به میدان از برای حفظ جانان می روم.  
  تا نسازد پای ناپاکان، لگد خاک تو را، تا نگیرد دست دشمن، دامن پاک تو را،  
  تا نپراند خزان، رنگ طربناک تو را، نفکند تا ظالم از تن، دست چالاک تو را،  
  من به عزم دفع هیتلر تیغیازان می روم؛ رو به میدان، از برای حفظ جانان می روم.  
  کار ما حق است و سستی نیست در وجدان ما، با وطن محکم بود پیمان جاویدان ما،  
  کوه را از هم شکافد زور بی پایان ما، در هنر همتا ندارد خلق عالیشان ما.  
  در ظفر کردن به دشمن، پر ز ایمان می روم. من به میدان از برای حفظ جانان می روم.  
  غم مخور، دلبر، دلی بیباک و رویین با من است، بهر یاران مهر و بهر دشمنان کین با من است؛  
  علم نورافشان و نصرت بخش لنین با من است؛ رهبری در جنگ، مانند ستالین با من است؛  
  من به عزم رزم و پیروزی به میدان می روم؛ من به میدان، از برای حفظ جانان می روم.  

تاشکند، ژوئن ۱۹۴۱