لاهوتی (قطعهها و منظومهها)/آواز جان
ظاهر
شب، از گل های آذربایجانی | صدای بلبلان را می شنیدم. | |||||
ز آهنگ دف و تنبور و نی شان | نوای دلستان را می شنیدم. | |||||
هوای آشنا، گفتار محبوب، | کلام مهربان را می شنیدم. | |||||
زن و مرد، آفرین خواندندی و من | نه این را و نه آن را می شنیدم. | |||||
به هم بنهاده بودم چشم و در دل | فقط، آواز جان را می شنیدم. |