پرش به محتوا

لاهوتی (غزلیات)/ضحاک نو

از ویکی‌نبشته
  میهن افتادهٔ ما، باز جان خواهد گرفت، در صف پیشین آزادی، مکان خواهد گرفت.  
  صف کشد از هر طرف زیر لوای حزب خویش، تودهٔ ما کیفر از آدمکشان خواهد گرفت.  
  متحد با دست دهقان، دست صنف کارگر ارتجاع مست وحشی را، عنان خواهد گرفت.  
  آنکه بر ضد وطن کوبد در بیگانگان، ضرب سخت از چکش آهنگران خواهد گرفت.  
  مزد اینسان پادوی بهر فروش مملکت، سیلی از مردان، قفایی از زنان خواهد گرفت.  
  متحد شو، مقتدر شو، توده! چون ضحاک نو تا تواند، خون ز خلق ناتوان خواهد گرفت.  
  سنگ همدستی به دندانش بزن، کاین سگ، یقین گر که مغزش را نکوبی، استخوان خواهد گرفت.  
  مام میهن هر زمان فرمان دهد، لاهوتیش خامه در دستی و در دستی عنان خواهد گرفت.  

۱۹۴۷