لاهوتی (غزلیات)/دست‌های سازنده

از ویکی‌نبشته
  شیخ گوید: عدل باید باشد و بیداد هم، در جهان، انصاف هم فرض است و استبداد هم.  
  مطلقاً بایست باشد هم گدا، هم مالدار، واجب است از حکمت حق، صید هم، صیاد هم.  
  صنف ظالم، هست لازم تا بسوزاند جهان، صنف فعله تا که دنیا را کند آباد هم.  
  لیک من گویم: بدون فعله ویران می شود لندن و پاریس و برلن، بصره و بغداد هم.  
  از وجود فعله و دهقان چو این دنیا به پاست، نیست لازم صنف دارایان بدبنیاد هم.  
  پیش ما چیزی مقدس تر ز زحمت نیست، لیک باید از روی خرد، تشخیص زحمت داد هم،  
  زحمت آن باشد که جنس نافعی حاصل کند، ورنه در کشتار، زحمت می کشد جلاد هم.  
  مرده باد این عالم ظلم و خیانت کاندر اوست بینوا هم، اغنیا هم، بنده هم، آزاد هم.  
  زنده بادا پتک و داس تودهٔ زحمت که آن سازد از نو عالمی بی صنف و بی اضداد هم.  
  عاشق زحمت تویی، لاهوتی، اینسان عشق را کس ندید از وامق و مجنون و از فرهاد هم.  

مسکو، فوریهٔ ۱۹۲۴