لاهوتی (غزلیات)/بهترین‌ها

از ویکی‌نبشته
  عزیزم، برگ گل خوب است، اما لب گویندهٔ تو، بهتر از اوست.  
  دهان غنچه رنگین است، لیکن دهان و خندهٔ تو، بهتر از اوست.  
  همیشه چشم نرگس، مست خواب است، نگاه زندهٔ تو، بهتر از اوست.  
  زند بر دیده، برق روی خورشید، رخ فرخندهٔ تو، بهتر از اوست.  
  مرا با سرو پا در گل، چه کار است؟ قد نازندهٔ تو، بهتر از اوست.  
  چه سر بر داشته، می لافد این کاج! به خاک افکندهٔ تو، بهتر از اوست.  

مسکو، ۱۹۳۷