لاهوتی (غزلیات)/بدان ای گل!
ظاهر
تو می خوانی به از بلبل به یاد آشیان، ای گل. | گل خواننده ای تو، خوب می خوانی، بخوان، ای گل. | |||||
زهی آن لحن داوودی و اعجاز مسیحایی،[پانویس ۱] | که با یک نغمهٔ دلکش، به من دادی روان، ای گل. | |||||
نفس را تازه سازد، اشک شادی ریزد از چشمان، | ز بس خوب است و دلچسب است آواز تو، جان، ای گل! | |||||
تو چون چهچه زنی در فصل دی، بوی بهار آید، | به گلزار وطن، یا رب بمانی بی خزان، ای گل! | |||||
تو با این چهر مهرافزا، تو با این لحن شوق آور، | شبستان مرا، امروز کردی گلستان، ای گل. | |||||
نگه کن تا جوانان را نوایت چون به وجد آرد، | تو، کاینسان پیر چون من را، دهی روح جوان، ای گل! | |||||
شدم شادان ز عرفانت، شدم حیران ز الحانت، | شدم عبد ثناخوانت، بدان ای گل، بدان ای گل! |
مسکو، ۱۹۵۰
یادداشتها
[ویرایش]- ↑ این بیت را استاد پرویز شاد(از یاران سراینده) به این غزل افزوده است.