لاهوتی (غزلیات)/ای میهن!
ظاهر
تنیده یاد تو، در تار و پودم، میهن، ای میهن! | بود لبریز از عشقت، وجودم، میهن، ای میهن! | |||||
تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی، | فدای نام تو، بود و نبودم، میهن، ای میهن! | |||||
فزونتر، گر می مهرت اثر می کرد، چون دیده | به حال پرعذابت می گشودم، میهن، ای میهن! | |||||
به هر مجلس، به هر زندان، به هر شادی، به هر ماتم، | به هر حالت که بودم با تو بودم، میهن، ای میهن! | |||||
اگر مستم اگر هشیار، اگر خوابم اگر بیدار،- | به سوی تو بود روی سجودم، میهن، ای میهن! | |||||
به دشت دل، گیاهی جز گل رویت نمی روید، | من این زیبا زمین را آزمودم، میهن، ای میهن! |
مسکو، ۱۹۵۵