لاهوتی (غزلیات)/آهسته، آهسته

از ویکی‌نبشته
  شدم در آتش عشقت کباب، آهسته - آهسته به من ساقی بزن از باده آب، آهسته - آهسته.  
  تو را دیدم شدم آنگونه مست چشم فتانت که رفت از یاد من، جام شراب، آهسته - آهسته.  
  ز شوق پرسشت، اندر گلو پیچیده آوازم، مرنج از من، اگر گویم جواب، آهسته - آهسته.  
  به چشمت گو، کند دل را ز غم آزاد یکباره، در این دنیا که دیده است انقلاب آهسته، - آهسته؟  
  صبا برداشت از رویت نقاب آهسته - آهسته، ز شرمت شد نهان، مه در سحاب، آهسته - آهسته.  
  سرم بر سینه ات، گویا نوازش می کنی، اما نهی بر گردنم از مو، طناب آهسته - آهسته.  
  مرا از خود مران تا جان به آسایش دهم پیشت، چرا دور از تو میرم با عذاب، آهسته - آهسته؟  
  دلم تنگ است ای مطرب، دهانت را شوم قربان، بخوان شعر و بزن یک دم رباب، آهسته - آهسته!  

ستالین آباد، ژوئیهٔ ۱۹۳۹