لاهوتی (غزلیات)/آهسته، آهسته
ظاهر
شدم در آتش عشقت کباب، آهسته - آهسته | به من ساقی بزن از باده آب، آهسته - آهسته. | |||||
تو را دیدم شدم آنگونه مست چشم فتانت | که رفت از یاد من، جام شراب، آهسته - آهسته. | |||||
ز شوق پرسشت، اندر گلو پیچیده آوازم، | مرنج از من، اگر گویم جواب، آهسته - آهسته. | |||||
به چشمت گو، کند دل را ز غم آزاد یکباره، | در این دنیا که دیده است انقلاب آهسته، - آهسته؟ | |||||
صبا برداشت از رویت نقاب آهسته - آهسته، | ز شرمت شد نهان، مه در سحاب، آهسته - آهسته. | |||||
سرم بر سینه ات، گویا نوازش می کنی، اما | نهی بر گردنم از مو، طناب آهسته - آهسته. | |||||
مرا از خود مران تا جان به آسایش دهم پیشت، | چرا دور از تو میرم با عذاب، آهسته - آهسته؟ | |||||
دلم تنگ است ای مطرب، دهانت را شوم قربان، | بخوان شعر و بزن یک دم رباب، آهسته - آهسته! |
ستالین آباد، ژوئیهٔ ۱۹۳۹