پرش به محتوا

فواید گیاه‌خواری/اقتصاد و گیاه‌خواری

از ویکی‌نبشته
فواید گیاه‌خواری (۱۳۰۶ خورشیدی) از صادق هدایت
فصل دهم (اقتصاد و گیاه‌خواری)

فصل دهم

اقتصاد و گیاهخواری

 

خوراکهای نباتی برتری مهمی از نقطهٔ نظر اقتصاد بر اغذیهٔ حیوانی نشان میدهد، قیمت آنها بیش‌از ثلث خوراکهای حیوانی نیست بعلاوه مواد سمی در اینها نیست و گوشتخواران مبلغ هنگفتی آب زیادی که در گوشت وجود دارد میخرند. بتجربه رسیده که عموماً خوراکهای مضر گرانتر هم تمام میشود پس ترک نمودن آنها نه‌تنها برای سلامتی مفید خواهد بود بلکه برای صرفه‌جوئی نیز سودمند است.

هرچند معاش مردمان چوپان کمتر از شکارچیان موقتی میباشد چون در حیوانات اهلی همیشه یک ذخیره‌ای دارند ولیکن از قحطی ایمن نیستند. یک خشک‌سالی کوچکی که شد اول حیوانات میمیرند و نمیشود گوشت آنها را ذخیره کرد یا یک ناخوشی همهٔ آنها را میکشد بهمین جهت زندگانی آنها سخت است و باید پیوسته کوچ بکنند و همیشه گرسنگی آنها را تهدید مینماید تنها کشاورزان کاملا مطمئن هستند و از ذخیرهٔ وسیعی که حاصل آنها میدهد میتوانند در هنگام کمیابی زندگانی خودشان را تأمین بنمایند.

در همین خصوص یکی از رؤسای سیاه‌پوستان رو بقبیلهٔ خود نموده بآنان خطاب میکند که «کروکور» برای «ولر» نقل کرده: «آیا شما نمی‌بینید که سفیدها با غلات زندگانی میکنند و ما با گوشت و برای اینکه گوشت بپرورد سی ماه طول میکشد و اغلب کمیاب است ولی هرکدام از این دانه‌های غریب که آنان در زمین میکارند صد برابر میشود؟ گوشت چهارپا دارد برای گریختن و ما دو پا بیشتر نداریم برای اینکه آنان را دنبال بکنیم. اما دانه‌ها همانجائیکه سفیدپوستان میکارند مانده و نشوونما مینماید. زمستان برای ما زمان شکارهای خسته‌کننده و خطرناک میباشد درصورتیکه برای آنان هنگام آسایش است بهمین جهت آنها آنقدر بچه دارند و بیشتر از ما زندگانی میکنند. پس بهرکدام از شماها که بحرف من گوش میدهید میگویم: پیش‌از آنکه درختهای چنار ما خزان بکند نژاد کشاورز نژاد گوشتخوار را بنیان‌کن خواهد نمود مگر اینکه شکارچیان بکشت و زرع تن دربدهند.»

اگر همهٔ مردم گیاهخوار میشد زمین ما میتوانست از سه الی پنج برابر ساکنین کنونی خود را خوراک بدهد.

«الکساندر هومبلد» معتقد است که یک تکه زمین که حاصل آن ده نفر را خوراک میدهد بیش از یکنفر نخواهد توانست تغذیه بکند هرگاه سبزهٔ آن را برای پرورش چارپایان بکار ببرند در مکزیک همین زمین میتواند ٢٤٠ نفر را از حاصل لوز سیر بکند.

«لییه بیگ» در همین باب میگوید: «انسانی که گوشت میخورد برای خوراک خودش یک سرزمین وسیعی لازم دارد خیلی وسیعتر که برای شیر و ببر لازم میباشد. یک ملت شکارچی که در یک سرزمین کوچک زندگانی میکند اهالی آن نمیتوانند زیاد بشوند.»

مسیو «لوژاند» از نقطهٔ نظر اقتصاد راجع بخوراک فرانسویان گفته: «ما خوراک خودمان را با حیوانات تقسیم مینمائیم و آنان ده‌یک آن را از شیر و گوشت و چربی خودشان بما رد میکنند وقتیکه بیک خوک شیر و سیب‌زمینی بدهند تا اینکه پروار بشود این ده روز خوراک ماست که برای یکروز معاوضه مینمائیم.»

نه‌تنها خوراکهای نباتی هیچگونه مواد سمی در بدن از خود باقی نمیگذارند بلکه زندگانی را بی‌آلایش کرده تهذیب اخلاق مینمایند و بیدادگری و اسارت حیوان و انسانرا برمیاندازند و ویرانی و بایری زمینها را مرمت میکنند. دیگر زمینهای حاصلخیز خراب نمیشود تا از آنها الکل و تریاک استعمال بنمایند.

درصورتیکه همهٔ جانوران در طبیعت یک خوراک خوشمزه باندازهٔ فراوان مییابند که بآسانی جزو بدن آنها میشود. انسان توانسته مسئلهٔ نگاهداری خود را دشوار بنماید بطوریکه او قسمت بزرگ زمان و هوش و جدیت و کار خود را صرف آماده کردن یک خوراک غریبی مینماید که لیاقت ندارد از نقطهٔ نظر علمی طبیعی باشد. همچنین با اجرا داشتن یکدسته احتیاجات مصنوعی احمقانه و کاملا بی‌فایده و از این خودش را بدبخت‌ترین جانوران کرده بطوریکه زندگانی کنونی برای بیشتر مردم یک چیز تاریک و دشوار و بی‌معنی گشته که بزحمتش نمیارزد.

هیچ حیوانی در دنیا وجود ندارد که آنقدر ابلهانه هوش و جدیت خود را برای چنین نتیجهٔ مزخرفی بکار ببرد. ازاینجهت میتوان گفت که تمدن و ذکاوت و خوشبختی آدمیزاد پست‌تر است از آنچه در نزد بیشتر حیواناتی که از دانه زندگانی میکنند یافت میشود.