فرهنگ نفیسی/آبله
ظاهر
آبله (ābele) ا. پ. طاول کوچکی که در بدن آدمی و جز آن از برخورد چیزی بروز کند و جوف آن پر از رطوبت بیرنگ بود. و جدری و چیچک یعنی مرضی مسری که اغلب اوقات بطور وبائی بروز میکند و متصف میگردد بظهور طاولهای کوچکی بینهایت موذی و مداوای آن موافق اختلاف شکل و استعداد مرض مختلف میگردد و ناچار در ابتدای بروز باید به طبیب رجوع نمود. و در احتراز از بروز آن کوبیدن آبلۀ گاوی مستعمل است. و آبلهدار: ص. کسیکه مبتلی به آبله باشد و آبلهرخ: ا. فلک ستارگان و آفتاب. و آبلۀ روز: آفتاب. و آبلۀ پستان: حلمۀ پستان. و آبلۀ فرنگ: بیماری کوفت. و آبله درآوردن فل. مبتلی شدن به آبله و آبله کوبیدن: فم. تلقیح کردن آبلۀ گاوی.