فرهنگ نفیسی/آبادان
ظاهر
آبادان (ābādān) ص. پ. جائیکه آباد بود و خراب و ویران نباشد و ا خ. نام شهری در کنار شطالعرب در خوزستان و آبادان شدن ف ل. معمور و مسکون شدن و آبادان کردن: ف م. کشتکاری کردن و بنا کردن و قابل سکنی کردن.
آبادان (ābādān) ص. پ. جائیکه آباد بود و خراب و ویران نباشد و ا خ. نام شهری در کنار شطالعرب در خوزستان و آبادان شدن ف ل. معمور و مسکون شدن و آبادان کردن: ف م. کشتکاری کردن و بنا کردن و قابل سکنی کردن.