فرخی سیستانی (قصاید)/من ندانم که عاشقی چه بلاست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فرخی سیستانی (قصاید) از فرخی سیستانی (من ندانم که عاشقی چه بلاست) |
' |
من ندانم که عاشقی چه بلاست | هر بلایی که هست عاشق راست | |||
زرد و خمیده گشتم از غم عشق | دو رخ لعلفام و قامت راست | |||
کاشکی دل نبودیم که مرا | اینهمه درد و سختی از دل خاست | |||
دل بود جای عشق و چون دل شد | عشق را نیز جایگاه کجاست | |||
دل من چون رعیتیست مطیع | عشق چون پادشاه کامرواست | |||
برد و برد هر چه بیند و دید | کند و کرد هر چه خواهد و خواست | |||
وای آن کو به دام عشق آویخت | خنک آن کو ز دام عشق رهاست | |||
عشق بر من در عنا بگشاد | عشق سر تا به سر عذاب و عناست | |||
در جهان سختتر ز آتش عشق | خشم فرزند سیدالوزراست | |||
میر ابوالفتح کز فتوت و فضل | در جهان بیشبیه و بیهمتاست | |||
صفتش: مهتر گشاده کفست | لقبش: خواجهی بزرگ عطاست | |||
به سخا نامورتر از دریاست | گرچه او را کمینه فضل سخاست | |||
دست او هست ابر و دریا دل | ابر شاگرد و نایبش دریاست | |||
بخشش او طبیعی و گهریست | بخشش دیگران به روی و ریاست | |||
راد مرد و کریم و بیخللست | راد و یکخوی و یکدل و یکتاست | |||
نیکویی را ثواب هفتادست | از خدا و بر این رسول گواست | |||
اندکست این ز فضل او هر چند | کس نگفتهست کاند کیش چراست | |||
آن خواجه غریبتر که ازو | خدمتی را هزار گونه جزاست | |||
اثر نعمت و عنایت او | بر همه کس چو بنگری پیداست | |||
ادبا را شریک دولت کرد | دولت خواجه دولت ادباست | |||
شعرا را رفیق نعمت کرد | نعمت خواجه نعمت شعراست | |||
هر تنی زیر بار منت اوست | هر زبانی به شکر او گویاست | |||
او ز جود و ز فضل تنها نیست | در همانند خویشتن تنهاست | |||
طبع او چون هواست روشن و پاک | روشن و پاک بیبهانه هواست | |||
هر که با او به دشمنی کوشد | روز او از قیاس بیفرداست | |||
تیغ او بر سر مخالف او | از خدای جهان نبشته قضاست | |||
دشمن او ازو به جان نرهد | ور همه پروریدهی عنقاست | |||
گر چه آباش سیدان بودند | او به هر فضل سید آباست | |||
دست او را مکن قیاس به ابر | که روا نیست این قیاس و خطاست | |||
گر چه گیتی ز ابر تازه شود | اندرو بیم صاعقهست و بلاست | |||
تا هوا را گشادگی و خوشیست | تا زمین را فراخی و پهناست | |||
شادمان باد و یافته ز خدای | هر چه او را مراد و کام و هواست | |||
مهرگانش خجسته باد چنان | کو خجسته پی و خجسته لقاست | |||
کاندرین مهرگان فرخ پی | زو مرا نیم موزه نیم قباست |