فخرالدین عراقی (غزلیات)/چنین که حال من زار در خرابات است
ظاهر
چنین که حال من زار در خرابات است | می مغانه مرا بهتر از مناجات است | |||||
مرا چو مینرهاند ز دست خویشتنم | به میکده شدنم بهترین طاعات است | |||||
درون کعبه عبادت چه سود؟ چون دل من | میان میکده مولای عزی و لات است | |||||
مرا که بتکده و مصطبه مقام بود | چه جای صومعه و زهد و وجد و حالات است؟ | |||||
مرا که قبله خم ابروی بتان باشد | چه جای مسجد و محراب و زهد و طاعات است | |||||
ملامتم مکنید، ار به دیر درد کشم | که حال بیخبران بهترین حالات است | |||||
ز ذوق با خبری آنکه را خبر باشد | به نزد او سخن ناقصان خرافات است | |||||
خراب کوی خرابات را از آن چه خبر | که اهل صومعه را بهترین مقامات است | |||||
اگر چه اهل خرابات را ز من ننگی است | مرا نصیحت ایشان بسی مباهات است | |||||
کسی که حالت دیوانگان میکده یافت | مقام اهل خرد نزدش از خرافات است | |||||
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه | سفید کردن آن نوعی از محالات است | |||||
کجاست می؟ که به جان آمدم ز خسته دلی | که پر ز شیوه و سالوس و زرق و طامات است | |||||
مقام دردکشانی که در خراباتند | یقین بدان که ورای همه مقامات است | |||||
کنون مقام عراقی مجوی در مسجد | که او حریف بتان است و در خرابات است |