فخرالدین عراقی (غزلیات)/هیهات! کزین دیار رفتم
ظاهر
هیهات! کزین دیار رفتم | ناکرده وداع یار رفتم | |||||
چه سود قرار وصل جانان؟ | اکنون که من از قرار رفتم | |||||
چون خاک در تو بوسه دادم | با دیدهی اشکبار رفتم | |||||
بگذاشتم، ای عزیز چون جان، | دل نزد تو یادگار رفتم | |||||
زنهار! دل مرا نگهدار | چون من ز میان کار رفتم | |||||
بردند به اضطرارم، ای دوست، | زین جا نه به اختیار رفتم | |||||
غم خواره و مونسم تو بودی | بیمونس و غمگسار رفتم | |||||
از خلق کریم تو ندیدم | یک عهد چو استوار، رفتم | |||||
چون از لب تو نیافتم کام | ناکام به هر دیار رفتم | |||||
نایافته مرهمی ز لطفت | دل خسته و جان فگار رفتم | |||||
شکرانه بده، که از در تو | چون محنت روزگار رفتم | |||||
تو خرم و شاد و کامران باش | کز شهر تو سوکوار رفتم | |||||
در قصهی درد من نگه کن | بنگر که چگونه زار رفتم |