فخرالدین عراقی (غزلیات)/نخستین باده کاندر جام کردند
ظاهر
نخستین باده کاندر جام کردند | ز چشم مست ساقی وام کردند | |||||
چو با خود یافتند اهل طرب را | شراب بیخودی در جام کردند | |||||
لب میگون جانان جام در داد | شراب عاشقانش نام کردند | |||||
ز بهر صید دلهای جهانی | کمند زلف خوبان دام کردند | |||||
به گیتی هرکجا درد دلی بود | بهم کردند و عشقش نام کردند | |||||
سر زلف بتان آرام نگرفت | ز بس دلها که بیآرام کردند | |||||
چو گوی حسن در میدان فگندند | به یک جولان دو عالم رام کردند | |||||
ز بهر نقل مستان از لب و چشم | مهیا پسته و بادام کردند | |||||
از آن لب، کز درصد آفرین است | نصیب بیدلان دشنام کردند | |||||
به مجلس نیک و بد را جای دادند | به جامی کار خاص و عام کردند | |||||
به غمزه صد سخن با جان بگفتند | به دل ز ابرو دو صد پیغام کردند | |||||
جمال خویشتن را جلوه دادند | به یک جلوه دو عالم رام کردند | |||||
دلی را تا به دست آرند، هر دم | سر زلفین خود را دام کردند | |||||
نهان با محرمی رازی بگفتند | جهانی را از آن اعلام کردند | |||||
چو خود کردند راز خویشتن فاش | عراقی را چرا بدنام کردند؟ |