فخرالدین عراقی (غزلیات)/می روان کن ساقیا، کین دم روان خواهیم کرد
ظاهر
می روان کن ساقیا، کین دم روان خواهیم کرد | بهر یک جرعه میت این دم روان خواهیم کرد | |||||
دردیی در ده، کزین جا دردسر خواهیم برد | ساغری پر کن، که عزم آن جهان خواهیم کرد | |||||
کاروان عمر ازین منزل روان شد ناگهی | چون روان شد کاروان، ما هم روان خواهیم کرد | |||||
چون فشاندیم آستین بینیازی بر جهان | دامن ناز اندر آن عالم کشان خواهیم کرد | |||||
از کف ساقی همت ساغری خواهیم خورد | جرعهدان بزم خود هفت آسمان خواهیم کرد | |||||
تا فتد در ساغر ما عکس روی دلبری | ساغر از باده لبالب هر زمان خواهیم کرد | |||||
درچنین مجلس که میعشق استو ساغربیخودی | نالهی مستانه نقل دوستان خواهیم کرد | |||||
تا درین عالم نگردد آشکارا راز ما | ناگهی رخ را ازین عالم نهان خواهیم کرد | |||||
نزد زلف دلربایش تحفه، دل خواهیم برد | پیش روی جانفزایش جان فشان خواهیم کرد | |||||
چون بگردانیم رو، زین عالم بیآبرو | روی در روی نگار مهربان خواهیم کرد | |||||
بر سر بازار وصلش جان ندارد قیمتی | تا نظر در روی خوبش رایگان خواهیم کرد | |||||
سالها در جستجویش دست و پایی میزدیم | چون نشان دیدیم، خود را بینشان خواهیم کرد | |||||
هر چه ما خواهیم کردن او بخواهد غیر آن | آنچه آن دلبر کند ما خود همان خواهیم کرد | |||||
عراقی هیچ خواهد گفت: اناالحق، این زمان | بر سر دارش ز غیرت ناگهان خواهیم کرد |