پرش به محتوا

فخرالدین عراقی (غزلیات)/من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟

از ویکی‌نبشته
فخرالدین عراقی (غزلیات) از فخرالدین عراقی
(من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟)
  من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟ نیک نزدیک بدم، دور چرا افتادم؟  
  چه گنه کرد دلم کز تو چنین دور افتاد؟ من چه کردم که ز وصل تو جدا افتادم؟  
  جرمم این دان که ز جان دوست‌ترت می‌دارم از پی دوستی تو به بلا افتادم  
  حاصلم از غم عشق تو نه بجز خون جگر من بیچاره به عشق تو کجا افتادم؟  
  پایمردی کن و از روی کرم دستم گیر که بشد کار من از دست و ز پا افتادم  
  تا چه کردم، چه گنه بود، چه افتاد، چه شد؟ چه خطا رفت که در رنج و عنا افتادم؟  
  چند نالم ز عراقی؟ چه کند بیچاره؟ که درین واقعه‌ی بد ز قضا افتادم