فخرالدین عراقی (غزلیات)/غلام روی توام، ای غلام، باده بیار
ظاهر
غلام روی توام، ای غلام، باده بیار | که فارغ آمدم از ننگ و نام، باده بیار | |||||
کرشمههای خوش تو شراب ناب من است | درآ به مجلس و پیش از طعام باده بیار | |||||
به غمزهای چو مرا مست میتوانی کرد | چه حاجت است صراحی و جام؟ باده بیار | |||||
به مستی از لب تو وام کردهام بوسی | گر آمدی به تقاضای وام، باده بیار | |||||
مگر که مرغ طرب درفتد به دام مرا | شده است تن همه دیده چو دام، باده بیار | |||||
کجاست دانهی مرغان؟ که طوطی روحم | فتاد از پی دانه به دام، باده بیار | |||||
نظام بزم طرب از می است، مجلس ما | چو می نگیرد بی می نظام، باده بیار | |||||
عنان ربود ز من توسن طرب، ساقی | مگر زبون شود این بدلگام، باده بیار | |||||
ز انتظار چو ساغر دلم پر از خون شد | مدار منتظرم بر دوام، باده بیار | |||||
اگر چه روز فروشد، صبوح فوت مکن | که آفتاب برآید ز جام، باده بیار | |||||
درین مقام که خونم حلال میداری | مدار خون صراحی حرام، باده بیار | |||||
به وقت شام، بیا تا قضای صبح کنیم | اگر چه صبح خوش آید، به شام باده بیار | |||||
نمیپزد تف غم آرزوی خام مرا | برای پختن سودای خام باده بیار | |||||
منم کنون و یکی نیم جان رسیده به لب | همی دهم به تو، بستان تمام، باده بیار | |||||
به مستی از لب تو میتوان ستد بوسی | مگر رسم ز لب تو به کام، باده بیار | |||||
مرا ز دست عراقی خلاص ده نفسی | غلام روی توام، ای غلام، باده بیار |