فخرالدین عراقی (غزلیات)/غلام حلقه به گوش تو زار باز آمد
ظاهر
غلام حلقه به گوش تو زار باز آمد | خوشی درو بنگر، کز ره دراز آمد | |||||
به لطف، کار دل مستمند خسته بساز | که خستگان را لطف تو در کارساز آمد | |||||
چه باشد ار بنوازی نیازمندی را؟ | که با خیال رخت دم به دم به راز آمد | |||||
چه کردهام که ز درگاه وصل جان افزا | نصیب خسته دلم هجر جانگداز آمد؟ | |||||
بر آستان درت صدهزار دل دیدم | مگر که خاک سر کوت دلنواز آمد؟ | |||||
غبار خاک درت بر سر کسی که نشست | ز سروران جهان گشت و سرفراز آمد | |||||
به هر طرف که شدم تا که شاد بنشینم | غم تو پیش دل من دو اسبه باز آمد | |||||
به روی خرم تو شادمان نشد افسوس! | دل عراقی از آن دم که عشقباز آمد |