فخرالدین عراقی (غزلیات)/ساقی، چو نمیدهی شرابم
ظاهر
ساقی، چو نمیدهی شرابم | خونابه بده بجای آبم | |||||
خون شد جگرم، شراب در ده | تا کی دهی از جگر کبابم؟ | |||||
دردی غمم مده، که من خود | از درد فراق تو خرابم | |||||
از تابش می دلم برافروز | تا روی دل از جهان بتابم | |||||
در کیسهی من چو نیست نقدی | دانم ندهی شراب نابم | |||||
چون خاک در توام ، کرم کن | یاد آر به جرعهای شرابم | |||||
می ده، که ز هستی عراقی | یک باره مگر خلاص یابم |