فخرالدین عراقی (غزلیات)/دل در گره زلف تو بستیم دگر بار
ظاهر
| دل در گره زلف تو بستیم دگر بار | وز هر دو جهان مهر گسستیم دگربار | |||||
| جام دو جهان پر ز می عشق تو دیدیم | خوردیم می و جام شکستیم دگربار | |||||
| شاید که دگر نعرهی مستانه برآریم | کز جام می عشق تو مستیم دگربار | |||||
| المنة لله که پس از محنت بسیار | با تو نفسی خوش بنشستیم دگربار | |||||
| چون طرهی تو شیفتهی روی تو گشتیم | هیهات! که خورشید پرستیم دگربار | |||||
| ما ترک مراد دل خودکام گرفتیم | تا هرچه کند دوست خوشستیم دگربار | |||||
| با عشق تو ما راه خرابات گرفتیم | از صومعه و زهد برستیم دگربار | |||||
| در بندگی زلف چلیپات بماندیم | زنار هم از زلف تو بستیم دگربار | |||||
| تا راز دل ما نکند فاش عراقی | اینک دهن از گفت ببستیم دگربار | |||||