فخرالدین عراقی (غزلیات)/دل، چو در دام عشق منظور است

از ویکی‌نبشته
فخرالدین عراقی (غزلیات) از فخرالدین عراقی
(دل، چو در دام عشق منظور است)
  دل، چو در دام عشق منظور است دیده را جرم نیست، معذور است  
  ناظرم در رخت به دیده‌ی دل گرچه از چشم ظاهرم دور است  
  از شراب الست روز وصال دل مستم هنوز مخمور است  
  دست ازین عاشقی نمی‌دارد دایم از یار اگرچه مهجور است  
  حال آشفته بر رخش فاش است شعله و نار پرتو نور است  
  حکم داری به هر چه فرمایی که عراقی مطیع و مامور است