فخرالدین عراقی (غزلیات)/تا کی از ما یار ما پنهان بود؟
ظاهر
تا کی از ما یار ما پنهان بود؟ | چشم ما تا کی چنین گریان بود؟ | |||||
تا کی از وصلش نصیب بخت ما | محنت و درد دل و هجران بود؟ | |||||
این چنین کز یار دور افتادهام | گر بگرید دیده، جای آن بود | |||||
چون دل ما خون شد از هجران او | چشم ما شاید که خون افشان بود | |||||
از فراقش دل ز جان آمد به جان | خود گرانی یار مرگ جان بود | |||||
بر امیدی زندهام، ورنه که را | طاقت آن هجر بیپایان بود؟ | |||||
پیچ بر پیچ است بی او کار ما | کار ما تا کی چنین پیچان بود؟ | |||||
محنت آباد دل پر درد ما | تا کی از هجران او ویران بود؟ | |||||
درد ما را نیست درمان در جهان | درد ما را روی او درمان بود | |||||
چون دل ما از سر جان برنخاست | لاجرم پیوسته سرگردان بود | |||||
چون عراقی هر که دور از یار ماند | چشم او گریان، دلش بریان بود |