فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟
ظاهر
ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟ | شیفتهی تو انس و جان، انس روان کیستی؟ | |||||
مهر ز من گسستهای، با دگری نشستهای | رنج ز من شکستهای، راحت جان کیستی؟ | |||||
چون ز من جدا نهای، چیست که آشنا نهای؟ | یک دم از آن ما نهای، آخر از آن کیستی؟ | |||||
نز تو به من رسد اثر، نه به رخت کنم نظر | از تو دو کون بیخبر، پس تو عیان کیستی؟ | |||||
صید دلم به دام تو، توسن چرخ رام تو | ای دو جهان غلام تو، جان و جهان کیستی؟ | |||||
یافتمی به روز و شب از لب لعل تو رطب | هیچ ندانم از دو لب شهد فشان کیستی؟ | |||||
بر سر کویت چون سگان هر سحری کنم فغان | هیچ نگویی: ای فلان، تو ز سگان کیستی؟ |