فخرالدین عراقی (غزلیات)/اگر شکسته دلانت هزار جان دارند
ظاهر
اگر شکسته دلانت هزار جان دارند | به خدمت تو کمر بسته بر میان دارند | |||||
شدند حلقه به گوش تو را چو حلقه به گوش | چه خوش دلند که مثل تو دلستان دارند | |||||
کسان که وصل تو یک دم به نقد یافتهاند | از ین طلب طرب و عیش جاودان دارند | |||||
چو بگذری به تعجب تو ماهروی به راه | چو ماه ماهرخان دست بر دهان دارند | |||||
خرد از آن ز ره زلف تو پناه گرفت | که چشم و ابروی تو تیر در کمان دارند | |||||
مجاهدان رهت تا عنایت تو بود | چه بیم و باک به عالم ازین و آن دارند؟ | |||||
ز آب دیده و تاب دل است غمازی | وگرنه راز تو بیچارگان نهان دارند | |||||
غلام غمزهی بیمارتم که از هوسش | چه تندرستان خود را ناتوان دارند؟ | |||||
اگر کسی به شکایت بود ز دلبر خویش | ز تو عراقی و دل شکر بیکران دارند |