فخرالدین عراقی (غزلیات)/از غم دلدار زارم، مرگ به زین زندگی
ظاهر
از غم دلدار زارم، مرگ به زین زندگی | وز فراقش دل فگارم، مرگ به زین زندگی | |||||
عیش بر من ناخوش است و زندگانی نیک تلخ | بی لب شیرین یارم، مرگ به زین زندگی | |||||
زندگی بیروی خوبش بدتر است از مردگی | مرگ کو تا جان سپارم؟ مرگ به زین زندگی | |||||
هر کسی دارد ز خود آسایشی، دردا! که من | راحتی از خود ندارم، مرگ به زین زندگی | |||||
کاشکی دیدی من مسکین چگونه در غمش | عمر ناخوش میگذارم، مرگ به زین زندگی | |||||
هر دمی صد بار از تن می برآید جان من | وز غم دل بیقرارم، مرگ به زین زندگی | |||||
کار من جان کندن است و ناله و زاری و درد | بنگرید آخر به کارم، مرگ به زین زندگی | |||||
در چنین جان کندنی کافتادهام، شاید که من | نعرهها از جان برآرم، مرگ به زین زندگی | |||||
هیچ کس دیدی که خواهد در دمی صدبار مرگ؟ | مرگ را من خواستارم، مرگ به زین زندگی | |||||
از پی آن کز عراقی مرگ بستاند مرا | مرگ را من دوستدارم، مرگ به زین زندگی |