فخرالدین عراقی (غزلیات)/آن را که غمت ز در براند
ظاهر
آن را که غمت ز در براند | بختش همه دربدر دواند | |||||
وآن را که عنایت تو ره داد | جز بر در تو رهی نداند | |||||
وآن را که قبول عشقت افتاد | جان را بدهد، غمت ستاند | |||||
عاشق که گذر کند به کویت | جان پیش سگ درت فشاند | |||||
با وصل بگو که: عاشقان را | از دست فراق وارهاند | |||||
بیچاره دلم که کشتهی توست | دور از رخ تو نمیتواند | |||||
بویی به نسیم کوی خود ده | تا صبحدمی به دل رساند | |||||
کین مرده به بوت زنده گردد | وز عشق رخت کفن دراند | |||||
مگذار که خسته دل عراقی | بیعشق تو عمر بگذراند |