غزل‌های فرخی یزدی/هرجا سخن از جلوهٔ آن ماه پری بود

از ویکی‌نبشته
غزل‌های فرخی یزدی از فرخی یزدی
(هرجا سخن از جلوهٔ آن ماه پری بود)
  هرجا سخن از جلوهٔ آن ماه پری بود کارِ من سودازده دیوانه‌گری بود  
  پرواز به مرغان چمن خوش که درین دام فریاد من از حسرت بی بال و پری بود  
  گر اینهمه وارسته و آزاد نبودم چون سرو ، چرا بهرهٔ من بی ثمری بود  
  روزی که ز عشق تو شدم بی‌خبر از خویش دیدم که خبرها همه از بی خبری بود  
  بی تابش مِهرِ رُخَت ای ماه دل‌افروز یاقوت صفت قسمت ما خون جگری بود  
  دردا که پرستاری بیمار غم عشق شبها همه در عهدهٔ آه سحری بود.