عهدنامه مجمل
عهدنامهٔ مجمل[۱]
صورت عهدنامهٔ مبارکهٔ میمونه که بوکالت سر هرفرد جانس ایلچی مختار دولت انگلیس در دارالخلافهٔ طهران صانهاالله عن الحدثان سمت تحریر یافته با جناب صدراعظم میرزا شفیع و حاجی محمد حسینخان نظامالدوله.
چون در این اوان سعادت نشان سفیر بینظیر روشن ضمیر صائب تدبیر صاحب نشان همایون هو الله عثمانیه عالیجاه عمدةالاعاظم المسیحیه سر هرفرد برونت از جانب سعادت جوانب شهریار کامکار خیر و عدل گستر مکارم شعار نظمآرای بناظم کشورستانی صدرنشین ارایک سلطنت و تاجداری شرف افزای سپهر جلالت و بختیاری خدیو باذل عادل دارای ابر کف دریادل پادشاه والاجاه فلک دستگاه ممالک فسیح المالک انگلستان و هندوستان ادام الله تعالی ایام سلطنه الباهره برسم سفارت با نامهٔ همایون پادشاهی وارد آستان سپهرنشان و شرفاندوز تقبیل عتبهٔ علیهٔ اعلیحضرت قدر قدرت قضا همت گردون حشمت جهانداور خدیو مکرم فلک یاور خسرو اعظم بلند اختر داور انجم خدم مالک رقاب الأمم غوث الاسلام و المسلمین عوذالملة و الدین قهرمان الماء و الطین شهریار جم اقتدار کشور خجسته ایران و توران لازالت شارق اقباله مطاع کواکب الاجلال گردیده موافق وکالتنامچهٔ معتبرهٔ میمونهٔ ممهوره بمهر مهر آثار پادشاه والاجاه معظمالیه در تشیید مبانی یکجهتی و الفت دولتین علیتین وکیل مطلق و معتمد مختار بود از طرف بهیالشرف شاهنشاه سپهر بارگاه ممالک ایران نیز عالیجاهان جلالت و نبالت پناهان مجدت و حشمت همراهان مقربی الخاقان صدرالوزراء الفخام معتمدالدولة العلیة الباهره میرزا محمد شفیع وزیر و امیرالامراء العظام امینالحضر ت البهیة القاهره حاجی محمدحسینخان مستوفیالممالک دیوان همایون از قرار فرمان اشرف جداگانه وکالت مطلقه تعویض رفته که با عالیجاه ایلچی مشارالیه بتمهید شرایط مودت یکجهتی و وفاق دولتین پرداخته ارکان اتحاد حضرتین را بنحویکه متضمن صلاح طرفین باشد مستحکم و مشید ساخته باشند لهذا عالیجاهان مشارالیهم بعد از انعقاد مجالس عدیده و طی مقالات و مکالمات لازمه باستصواب و رضای یکدیگر بنای عهد و میثاق و ادای شروط یگانگی و وفاق فیمابین دولتین باصول مفصلهٔ ذیل گذاشته بر اولیای هر دو دولت ثابت داشتند که ازین پس هر یک بنهج مسطور عمل را متروک و مهمل نگذارند.
فصل اول – چون تفصیل شروح و توضیح و تعیین مقاصد جانبین موقوف میبود بمکالمات گوناگون و مجالس متعدده عجالةالوقت این وثیقهٔ میمونه که عهدنامهٔ مجمل است مرقوم میگردد تا کاخ دوستی و اتحاد را بنیادی متین باشد مکنونات ضمایر جانبین بنیانی مبین و قرار اینکه من بعد عهدنامهٔ مفصلی مشتمل بر جمیع مقاصد و حاکی تمامی شرایط و ضوابط مرقوم و بخط و مهر وکلاء ثلاثه مختوم گردد و مدار یکجهتی دولتین بر آن باشد.
فصل دوم – باید که این عهد خجسته که در میان دو دولت بصدق و راستی بستهاند از هر گونه تغییر و تبدیل مصون و روزبروز ملزومات و مقتضیات یگانگی در میانه افزون باشد و پیوند مواحدت و موافقت بین این دو پادشاهزاده هماالله ملکا و سلطاناً و ولیعهد و فرزندان و احفاد و امجاد ایشان و وزراء و ولات و حکام ولایات و سرحدات مملکتین ابدالاباد استوار ماند.
فصل سوم – اولیای دولت علیهٔ ایران بر خود لازم داشته که از تاریخ این عهدنامه هر عهد و شرطی که با هر یک از دولتهای فرنک بستهاند باطل سازند و لشکر فرنک را از حدود متعلقهٔ بخاک ایران راه عبور بطرف مملکت هندوستان و سمت بنادر نخواهند داد
فصل چهارم – در اینصورت که لشکری از طوایف فرنک بمملکت ایران آمده باشد یا در صورتیکه بیاید پادشاه انگلستان قشون و تدارک و اسباب یا در عوض وجه نقد توپ و تفنک و معلم و عمله بقدری که صلاح دولتین باشد بخدمت شهریار سپهر اقتدار ایران بفرستد و در رفع و دفع ایشان بلشکر یا پول کمال اعانت و امداد نمایند و بعد از این قشون با مبلغ وجه و مقدار تدارکات و اسباب از قراریست که در عهدنامهٔ مفصل مشخص و معین خواهد شد و اگر احیاناً بنای مصالحه فیمابین الطایفه فرنک که با دولت ایران جنک دارند با اولیای دولت انگلیس اتفاق افتد پادشاه والاجاه ممالک انگلستان کمال سعی و دقت و اهتمام نماید که فیمابین ایران و آنطایفه نیز رفع دشمنی شده صلح واقع گردد و اگر خدا نخواسته این سعی بجائی نرسد شاه انگلستان بطریقیکه مرقوم شده در عهدنامهٔ مفصل تشخیص داده خواهد شد قشون و لشکر یا وجه نقد و اسباب بکومک ایران بدهند و این اعانت و کومک را مادام که جنک فیمابین ایران و انطایفه باشد داده تا هنگامیکه رفع جدال بشود و انطایفه با دولت ایران صلح نماید مضایقه در دادن کومک ننمایند و هر گاه افاغنه هندوستان را با اولیای انگلیس نزاعی و جدالی باشد اولیای دولت ایران از این طرف لشکر تعیین کرده بقسمی که مصلحت دولتین باشد بدولت انگلیس اعانت و امداد نمایند از قراریکه در عهدنامه مشخص خواهد شد.
فصل پنجم – اگر از سواحل هندوستان قشون و لشکر وارد بحرالعجم شده باشد قبل از اذن و رخصت اولیای دولت ایران در جزیره خارک یا جای دیگر از سواحل عمان نزول کرده باشد بهیچوجه منالوجوه دخلی و تصرفی در آنجا نکرده از تاریخ عهدنامهٔ میمونه قشون مذکوره در تحت اختیار اولیای دولت ایران باشد اگر عالیجاه حشمتدستگاه فرمانفرمای هندوستان قشون مزبور را برای حراست حدود هندوستان ضرور نداشته باشد و اولیای دولت ایران خواهند برای ادارهٔ خود همان قشون را نگاهدارند و اگر نخواهند روانهٔ هندوستان نمایند و در عون قشون بطریقی که سبق ذکر یافت و در عهدنامه مفصل مشخص خواهد شد وجه نقد برای اخراجات و تدارکات بازیافت بنمایند.
فصل ششم – اگر قشون مذکور بخواهش اولیای دولت ایران در جزیرهٔ خارک یا جای دیگر از سواحل عمان توقف نمایند باید از جانب کارگذاران ایران کمالی شفقت و مهربانی نسبت بایشان بعمل آید و بحکام و مباشرین بنادر فارس قدغن نمایند که هر قدر سیورسات و آذوقه برای قشون مذکور ضرور باشد بنرخ و تسهیر عادلهٔ وقت بایشان فروخته قیمت بازیافت بنمایند.
فصل هفتم – اگر جنک و نزاعی فیمابین ایران و افغان اتفاق افتد اولیای دولت انگلیس را در آن میان کاری نیست و بهیچ طرف اعانت و امداد نخواهد کرد مگر اینکه بخواهش طرفین واسط صلح گردند.
فصل هشتم – این عهدنامچهٔ میمونه برسم معنی بجهة محافظت مرقوم و در ضمنالعهد شرط رفت که مادامیکه این عهد جاوید مشروط مقرره مفصله بینالدولتین برقرار است اولیای دولت دوران مدت ایران عهد و شرطی که مخالف دوستی انگلیس و باعث اهانت و اضرار ایشان در حدود هندوستان شود با هیچیک از طوایف فرنک ننماید امید که این عهد همایون خجسته تا ابد پایدار و این پیوند میمون با اولیای هر دو دولت محاسن و فواید آثار گردد ما که وکلا میباشیم براستی و استحکام این عهدنامه میمونه دستخط و مهر گذاشتهایم بتاریخ دوازدهم ماه مارچ هزار و هشتصد و نه عیسویه مطابق بیست و پنجم شهر محرمالحرام سنه ۱۲۲۴ من هجرةالمصطفویه.
- ↑ وزارت خارجهٔ ایران عهدنامجات شاهنشاه مبرور فتحعلیشاه طاب ثراه و رسایل اداری دولت علیه سنه ۱۲۲۴ لغایت ۱۲۳۹ نمره ۳ خطی