شیخ بهائی (نان و پنیر)/چیست دانی عقل در نزد حکیم؟
ظاهر
چیست دانی عقل در نزد حکیم؟ | مقتبس، نوری ز مشکوة قدیم | |||||
از برای نفس تا سازد عیان | از معانی، آنچه میتابد بر آن | |||||
چون جمال عقل، عین ذات اوست | نیستش محتاج عینی کو نکوست | |||||
بلکه ذاتش هم لطیف و هم نکوست | دیگران را نیز نیکویی به اوست | |||||
پس اگر گویی، چرا نیکوست عقل | خواهمت گفتن: نکو زان روست عقل | |||||
جان و عقل آمد، بعینه، جان نور | که بود از عین ذات او ظهور | |||||
او بذاته، ظاهر آمد، نی به ذات | فهم کن، تا وارهی از مشکلات | |||||
نیر اعظم دو باشد: شمس و عقل | جسم و جان باشند عقل و شرع و نقل | |||||
نور عقلانی، فزون از شمس دان | زانکه این تابد به جسم و آن به جان | |||||
نور عقلانی کند تنویر دل | نور شمسانی کند تنویر گل | |||||
شمس بر ظاهر، همین تابان بود | لیک باطن، از خرد ریان بود | |||||
گر تو وصف عقل از من نشنوی | گوش کن ابیات چند از مثنوی |