شیخ بهائی (مستزاد)/هرگز نرسیده‌ام من سوخته جان،

از ویکی‌نبشته
شیخ بهایی (مستزاد) از شیخ بهایی
(هرگز نرسیده‌ام من سوخته جان،)
  هرگز نرسیده‌ام من سوخته جان، روزی به امید  
  وز بخت سیه ندیده‌ام، هیچ زمان، یک روز سفید  
  قاصد چو نوید وصل با من می‌گفت، آهسته بگفت  
  در حیرتم از بخت بد خود که چه سان؟ این حرف شنید